حقوق خصوصی
مصطفی السان؛ علی آقایاری؛ لیلا نجفی زاده
چکیده
دعوای خانوادگی، ازجمله دعاوی شایع میان ایرانیان، چه در داخل و چه درخارج از کشور بهشمار میرود. برای اتباع ایرانی در کشورهای دیگر زندگی میکنند، دسترسی به دادگستری کشور ایران یا بهرهمندی از سازوکارهایی که بتوانند خدمات حقوقی از ایران دریافت کنند، در مواردی خاص اهمیت پیدا میکند؛ بهویژه در موضوعاتی نظیر طلاق و جدایی از همدیگر، ...
بیشتر
دعوای خانوادگی، ازجمله دعاوی شایع میان ایرانیان، چه در داخل و چه درخارج از کشور بهشمار میرود. برای اتباع ایرانی در کشورهای دیگر زندگی میکنند، دسترسی به دادگستری کشور ایران یا بهرهمندی از سازوکارهایی که بتوانند خدمات حقوقی از ایران دریافت کنند، در مواردی خاص اهمیت پیدا میکند؛ بهویژه در موضوعاتی نظیر طلاق و جدایی از همدیگر، که ممکن است یکی از زوجین تمایل داشته باشد از نظام حقوقی ایران برای طلاق استفاده کند. بدیهی است که سختگیریهای غیرضروری -از حیث قوانین شکلی و ماهوی و رویههای متفاوت- منجر به محرومیت افراد از حقّ دادخواهی یا سوق دادن آنان به نظامهای قضایی دیگر شود.قانون حمایت خانواده، سازوکار غیرقضایی را برای طلاق ایرانیان خارج از کشور، پیشبینی کرده است. بااینحال، دادگاههای ایران درمورد تنفیذ و شناسایی آرای طلاق صادره از دادگاههای خارجی رویکردی سختگیرانه دارند؛ ازاینرو، ضرورت دارد شرایط و موانع چنین نهادهایی مورد بررسی قرار گیرد. در پایان مقاله، به این موضوع پرداخته شده است که بهرهگیری از دادرسی الکترونیکی میتواند دسترسی شهروندان ایرانی به دادگستری داخل کشور را تسهیل کند و امکان رسیدگی قضایی به دعوای طلاق را فراهم سازد.روش تحقیق در این مقاله، توصیفی-تحلیلی است و گردآوری دادهها، ازطریق فیشبرداری صورت گرفته است؛ بدین معنا که اطلاعات بهدست آمده از مطالعات، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در تحلیل مسائل از رویههای قضایی، آرای دادگاهها و قوانین و مقررات مرتبط، استفاده شده است.رهیافت نوشته حاضر این است که هرچند در «قانون حمایت خانواده» و «بخشنامۀ ارائۀ خدمات کنسولی» (ناظر بر دستورالعمل انجام خدمات کنسولی در نمایندگیها)، کوشش شده تا تشریفات مربوط به طلاق ایرانیان خارج از کشور تا حدودی کاهش یافته و فرایندها شفافسازی شود، اما این اقدامات، همچنان با چالشهای عملی متعددی روبهرو هستند. طولانی شدن فرایند، در مواردی خاص ممکن است برخی از اتباع ایرانی را از مراجعه به قانون و دادگاههای داخل کشور منصرف سازد.
حقوق خصوصی
ایرج بابائی
چکیده
عنصر زمان نقشی اساسی در قراردادها ایفا میکند، بهگونهای که عدم انجام تعهد در زمان مقرر میتواند لطمهای جدی به مطلوبیت قرارداد از دیدگاه متعهدله وارد کند و چه بسا هدف از انعقاد قرارداد را نزد وی منتفی سازد. براساس نظر مشهور در حقوق ایران، ضمانت اجرای عدم انجام بهموقع تعهد، مراجعۀ متعهدله به دادگاه و درخواست اجرای عین تعهد ازسوی ...
بیشتر
عنصر زمان نقشی اساسی در قراردادها ایفا میکند، بهگونهای که عدم انجام تعهد در زمان مقرر میتواند لطمهای جدی به مطلوبیت قرارداد از دیدگاه متعهدله وارد کند و چه بسا هدف از انعقاد قرارداد را نزد وی منتفی سازد. براساس نظر مشهور در حقوق ایران، ضمانت اجرای عدم انجام بهموقع تعهد، مراجعۀ متعهدله به دادگاه و درخواست اجرای عین تعهد ازسوی متعهد و در صورت عدم امکان، اجرای آن توسط دیگری یا منتفی تلقی کردن قرارداد است. بااینحال، باتوجهبه زمانبر بودن این فرایند، چنین دیدگاهی به اهمیت عنصر زمان در قرارداد بیتوجهی میکند و میتواند خسارات عمدهای به متعهدله وارد آورد. این امر همچنین موجب ابهام در وضعیت قرارداد و از دست رفتن مطلوبیت آن میشود؛ بنابراین، این رویکرد حکمی آشکارا ناکارآمد و نامتناسب با طبیعت روابط اجتماعی و اقتصادی بهنظر میرسد. درحالیکه مقررات قانون مدنی الزاماً چنین سازوکاری را مقرر نکردهاند، میتوان با تفسیر منطقی قرارداد، توجه به خواست طرفین و اقتضای رفتار متعارف و معقول، روال و حکم دیگری را بهوجود آورد. این روند به اقتضای حقّ و تخییر متعهدله امکان الزام به انجام تعهد یا انجام تعهد در زمان معقول توسط دیگری یا منتفی تلقی کردن تعهد و مطالبۀ خسارت ناشی ازعدم انجام تعهد را فراهم میآورد.
حقوق خصوصی
محمدحسین استا؛ مرتضی شهبازی نیا
چکیده
این پژوهش به بررسی ماهیت حقوقی قرارداد میان صاحبان سکوی تاکسی اینترنتی «اسنپ» و کاربران راننده اختصاص دارد. هدف اصلی تحقیق، تحلیل و تعیین نوع رابطۀ حقوقی بین این دو طرف است که باتوجهبه پیچیدگیهای موجود در قراردادها، ممکن است به اشتباه بهعنوان یکی از انواع قراردادهای کار، پیمانکاری، وکالت، یا حقّ انتفاع تفسیر شود. روش تحقیق ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی ماهیت حقوقی قرارداد میان صاحبان سکوی تاکسی اینترنتی «اسنپ» و کاربران راننده اختصاص دارد. هدف اصلی تحقیق، تحلیل و تعیین نوع رابطۀ حقوقی بین این دو طرف است که باتوجهبه پیچیدگیهای موجود در قراردادها، ممکن است به اشتباه بهعنوان یکی از انواع قراردادهای کار، پیمانکاری، وکالت، یا حقّ انتفاع تفسیر شود. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی-تحلیلی است. ابتدا، مفاد نمونۀ قرارداد بین اسنپ و رانندگان بررسی میشود. در ادامه این مفاد با مقررات حقوقی مختلف، رویۀ قضایی موجود و نظریات علمی تطبیق داده شده است، سپس در هر مرحله، تلاش شده تا بهترین و دقیقترین توصیف برای این رابطۀ حقوقی ارائه شود. براساس مفاد قرارداد، رانندگان در جایگاه «ارائهدهندگان خدمات مستقل» فعالیت میکنند و با اختیار در تعیین ساعات کاری، مدیریت هزینههای شخصی (مانند سوخت، تعمیرات و نگهداری خودرو) و پذیرش مسئولیت مستقیم کیفیت خدمات، از نقشهای شناختهشده در قالب قراردادهای کارگر و کارفرما فاصله دارند. ازسوی دیگر، اسنپ در نقش «تسهیلگر» و ارائهدهندۀ بستر دیجیتال، متعهد به فراهمآوردن زیرساختهای فنی، پردازش دادههای مربوط به درخواستها و مدیریت پرداختها با کسر حقّ کمیسیون است. یکی از محورهای مهم این پژوهش، بررسی رویۀ قضایی موجود دربارۀ این رابطۀ قراردادی است؛ قید عدم وجود نظارت مستقیم و تبعیت اقتصادی مکمل از ویژگیهای بارز رانندگان است که بر استقلال عملی ایشان تأکید دارد و نشان میدهد که رابطۀ قراردادی ایشان صرفاً براساس همکاری در ارائۀ خدمات حملونقل شکل گرفته است. همچنین، این مراجع قضایی نقش صاحب سکو را در مقام یک شرکت تسهیلکننده و نه یک متصدی مستقیم حمل مسافر تبیین کردهاند. نتایج تحقیق نشان میدهد که این رابطه نه بهطور کامل با قراردادهای کار، پیمانکاری، یا وکالت منطبق است و نه میتوان آن را در قالب مشارکت یا حقّ انتفاع بررسی کرد؛ بلکه، بهنظر میرسد که این رابطۀ حقوقی، خاص و منحصربهفرد است که میتواند عناصر مختلفی از قراردادهای خدماتی و اقتصاد مشارکتی را در خود جای دهد. این رابطۀ حقوقی که مبتنیبر سکوهای اینترنتی و اقتصاد مشارکتی است، به عنوان یک نوع جدید از قراردادها ظهور کرده که در قالبهای سنتی حقوقی قابل دستهبندی نیست.
حقوق خصوصی
زینب تاری
چکیده
صدمات بدنی ناشی از حوادث یا بیاحتیاطی، علاوهبر پیامدهای جسمی و روانی، خسارات مادی همچون از دست دادن درآمد آینده و هزینههای درمانی را در پی دارد. ارزیابی این نوع خسارات در نظامهای حقوقی ایران و انگلستان از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا نقش تعیینکنندهای در جبران واقعی زیان ایفا میکند. این مقاله به بررسی تطبیقی روشهای ...
بیشتر
صدمات بدنی ناشی از حوادث یا بیاحتیاطی، علاوهبر پیامدهای جسمی و روانی، خسارات مادی همچون از دست دادن درآمد آینده و هزینههای درمانی را در پی دارد. ارزیابی این نوع خسارات در نظامهای حقوقی ایران و انگلستان از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا نقش تعیینکنندهای در جبران واقعی زیان ایفا میکند. این مقاله به بررسی تطبیقی روشهای محاسبۀ خسارتهای مادی آینده در این دو نظام حقوقی میپردازد. در حقوق انگلستان، خسارات آینده از سه طریق پرداخت یکجا، دورهای و ساختاریافته جبران میشود. پرداخت یکجا براساس جداول اوگدن و با در نظر گرفتن معیارهایی مانند سن، امید به زندگی، و وضعیت اشتغال زیاندیده انجام میشود. پرداختهای دورهای و ساختاریافته، که بهصورت مستمر و در بازههای زمانی مشخص صورت میگیرند، در مواردی کاربرد دارندکه هزینههای پزشکی و مراقبتی آینده نامشخص یا متغیر باشند. درمقابل، در حقوق ایران، خسارات مادی آینده عمدتاً ازطریق دیه و اصول کلی جبران خسارت تعیین میشود و ابزارهای محاسباتی استاندارد مانند جداول آماری در این زمینه وجود ندارد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که نظام حقوقی انگلستان، با بهرهگیری از دادههای آماری، دقت بیشتری در محاسبۀ خسارتهای آینده دارد؛ درحالیکه در ایران، فقدان ابزارهای دقیق محاسباتی، چالشهایی جدی در ارزیابی این خسارات ایجاد کرده است. این مقاله پیشنهاد میکند که حقوق ایران با تدوین جداول محاسباتی استاندارد و بهرهگیری از دادههای آماری، زمینۀ برآورد دقیقتر خسارات مالی آینده را فراهم آورد.
حقوق خصوصی
رحیم رستم پور؛ محمد بهمنی؛ محمد حسین عرفان منش
چکیده
آنچه آیین دادرسی را از سایر نظامهای حقوقی متمایز میسازد، انسجام و هماهنگی دقیق آن است. این نظام بر پایۀ ساختاری منظم شکل گرفته است که اختلال در هر بخش آن میتواند نظم کلی را برهم زند و عدالت شکلی را تحت تأثیر قرار دهد. برخی مقررات -بهویژه دستهای از ایرادات- بهگونهای طراحی شدهاند که مستقیماً با حفظ این نظم مرتبط هستند. درواقع، ...
بیشتر
آنچه آیین دادرسی را از سایر نظامهای حقوقی متمایز میسازد، انسجام و هماهنگی دقیق آن است. این نظام بر پایۀ ساختاری منظم شکل گرفته است که اختلال در هر بخش آن میتواند نظم کلی را برهم زند و عدالت شکلی را تحت تأثیر قرار دهد. برخی مقررات -بهویژه دستهای از ایرادات- بهگونهای طراحی شدهاند که مستقیماً با حفظ این نظم مرتبط هستند. درواقع، در آیین دادرسی رعایت ترتیب و توالی قواعد در مواردی از دستیابی مستقیم به عدالت اهمیت بیشتری دارد. چنین نظمی، طرفین دعوا را ملزم میسازد تا وظایف و تکالیف خود را بهدرستی انجام دهند. در این مقاله با روش توصیفی–تحلیلی، به بررسی مبانی و آثار ایرادات مرتبط با نظم دادرسی و ضرورت طرح آنها در زمان مناسب پرداخته شده است. یافتهها حاکی از آن است که ایراداتی مانند عدم صلاحیت ذاتی، امر مطرحشده، اعتبار امر قضاوتشده، گذشتن مهلت قانونی، فقدان ذینفعی، اشکالات مربوط به اهلیت یا سمت، ظنی بودن دعوا، عدم مشروعیت یا عدم ارتباط دعوا به خوانده و نیز ایرادات ناشی از فقدان اثر قانونی، همگی با نظم عمومی آیینی پیوندی ناگسستنی دارند.
تجارت بین الملل
سحر کریمی؛ پریسا سینمبری
چکیده
فناوری بلاکچین با ساختاری غیرمتمرکز، شفاف و مقاوم دربرابر تغییر، تحولی بنیادین در ساختار اقتصاد دیجیتال پدید آورده و نقش واسطهها را به چالش کشیده است. این فناوری ضمن تسهیل تجارت و کاهش هزینهها، پرسشهایی اساسی در حوزۀ حقوق رقابت، بهویژه دربارۀ سوءاستفاده از موقعیت مسلط مطرح میکند. مقالۀ حاضر با بهرهگیری از رویکردی تطبیقی ...
بیشتر
فناوری بلاکچین با ساختاری غیرمتمرکز، شفاف و مقاوم دربرابر تغییر، تحولی بنیادین در ساختار اقتصاد دیجیتال پدید آورده و نقش واسطهها را به چالش کشیده است. این فناوری ضمن تسهیل تجارت و کاهش هزینهها، پرسشهایی اساسی در حوزۀ حقوق رقابت، بهویژه دربارۀ سوءاستفاده از موقعیت مسلط مطرح میکند. مقالۀ حاضر با بهرهگیری از رویکردی تطبیقی میان نظامهای حقوقی ایران و اتحادیۀ اروپا، به بررسی امکان اعمال قواعد مقابله با سلطه در بستر بلاکچین میپردازد. با تحلیل ساختارهای مشارکتی بازیگران اصلی همچون توسعهدهندگان، کاربران و ماینرها، نشان داده میشود که شناسایی رفتارهای ضدرقابتی و عاملان آن در این فضا نیز امکانپذیر است. در بلاکچینهای عمومی، نظریۀ کلاسیک شرکت کارآمدی خود را از دست میدهد، اما در انواع خصوصی و کنسرسیومی، میتوان آن را در چارچوبی تعدیلشده، بهکار گرفت. در تحلیل بازار مرتبط نیز پیشنهاد میشود که معیارهایی چون کیفیت خدمات، میزان داده، و کارکردهای چندوجهی جایگزین آزمونهای سنتی قیمتمحور شوند. همچنین، شاخصهایی همچون تعداد کاربران فعال، حجم تراکنشها و شدت تأثیرات شبکه، برای سنجش قدرت اقتصادی پیشنهاد شدهاند. در پایان، مقاله بر ضرورت اصلاح فصل نهم قانون اصل ۴۴ با هدف شناسایی سلطۀ پنهان و تطبیق با تحولات دیجیتال تأکید میورزد؛ درحالیکه، اتحادیۀ اروپا با بهرهگیری از ابزارهایی نظیر «مقررۀ بازارهای دیجیتال» گامهای مؤثری در این زمینه برداشته است.