علیرضا ابراهیمی
چکیده
قانونگذاران هر دو کشور افغانستان و ایران حادثه خارجی غیرقابلاجتناب را سبب رفع مسئولیت دانستهاند که قوه قاهره نیز بهعنوان یکی از مصادیق آن به شمار میرود. اکنون با توجه به تأثیر قوه قاهره بر مسئولیت متعهد و از سویی تفاوت ماهوی میان تعهدات منفی و مثبت، در پی پاسخ به این سوال هستیم که آیا این تفاوت، تأثیری بر سرنوشت تعهد، مبنای ...
بیشتر
قانونگذاران هر دو کشور افغانستان و ایران حادثه خارجی غیرقابلاجتناب را سبب رفع مسئولیت دانستهاند که قوه قاهره نیز بهعنوان یکی از مصادیق آن به شمار میرود. اکنون با توجه به تأثیر قوه قاهره بر مسئولیت متعهد و از سویی تفاوت ماهوی میان تعهدات منفی و مثبت، در پی پاسخ به این سوال هستیم که آیا این تفاوت، تأثیری بر سرنوشت تعهد، مبنای رفع مسئولیت و آثار آن دارد. بدین لحاظ، این جستار با مراجعه به منابع کتابخانهای و گردآوری دادهها و با روش توصیفی_تحلیلی در پی پاسخ به این سوالات برآمده و با لحاظ قواعد عمومی، مبانی فقهی و ارائه مباحث تحلیلی، نحوه تأثیر قوه قاهره در نقض تعهدات منفی را نسبت به تعهدات مثبت متفاوت یافته و بر همین اساس نیز، مبنای رفع مسئولیت را در تعهدات منفی قراردادی، رفع تعهد و درنتیجه فقدان اجتماع شرایط لازم برای احراز مسئولیت میداند. در این حالت به سبب وجود قوه قاهره، قرارداد میان طرفین نیز میتواند فسخ یا معلق گردد. همچنین با لحاظ مبنای اتخاذشده، وجه التزام به سبب عدم اجرای قرارداد برخلاف وجه التزام به سبب تأخیر در اجرای تعهد، در فرض وقوع قوه قاهره همچنان قابل مطالبه است.