نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار حقوق خصوصی و عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی سینای همدان
2 دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق خصوصی دانشگاه بوعلی سینای همدان
چکیده
چکیده
مواردی پیش می آید که در آن زوجین نمی توانند به طور طبیعی صاحب فرزند شوند و انعقاد
نطفه با تلقیح اسپرم پدر و تخمک مادر در محیط آزمایشگاه صورت می پذیرد. هرگاه انتقال اسپرم
پدر به رحم مادر مدتها پس از فوت پدر صورت گیرد، این سؤال مطرح می شود که فرزند متولّد از
این تلقیح آیا دارای نسب مشروع و قانونی است و از پدر متوفی خود ارث می برد یا خیر؟ نگارنده
به این نتیجه رسیده است که قانونگذار در تشخیص نسب، ضابطه عرفی که همان تکون یک انسان
از اسپرم پدر و تخمک مادر است را درنظر گرفته است و در ماده 875 قانون مدنی شرط متأخر را
درخصوص ارث بردن جنین پذیرفته و معتقد است هرگاه انتساب طفل ناشی از تلقیح مصنوعی به
مورث قطعی و ثابت باشد، زنده متولدّ شدن طفل ناشی از تلقیح مصنوعی ولو پس از فوت پدر،
کشف از مالکیت او نسبت به سهم الارثش از زمان فوت مورث می نماید و از پدر متوف یاش ارث
خواهد برد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Fetus’s Inheritance in the Event of Artificial Insemination after the Death of the Owner of the Sperm (Father): Legal and Jurisprudence Perspectives
نویسندگان [English]
- Bizhan Haji Azizi 1
- Shahrzad Ghafghazi ol asl 2
چکیده [English]
There are some cases in which spouses cannot give birth naturally and conception occurs by insemination of father’s sperm and mother’s egg in laboratory. If the insemination is done after the father’s death, the question is whether the baby, who has been born by inseminating, has the legitimate lineage and inherits from the dead father or not. This article shows that the legislator has accepted, in some provisions such as Article 875 of the Iranian Civil Code, condition subsequent to fetus inheriting, and has considered criteria for identifying the parentage creating a human from mother’s egg and father’s sperm. It is believed that if the fetus is born alive, he will inherit from his father. Thus, as far as law is concerned, the fetus will inherit from his dead father.
کلیدواژهها [English]
- Artificial Insemination after Father’s Death
- Parentage
- inheritance
- Inherited Conditions
1. مقدمه
امروزه با گسترش حوزه دانش بشری و ظهور دستاوردهای نوین در عرصه علوم تجربی،
مسائل پیچیده فقهی و حقوقی پدید می آیند که هر سیستم حقوقی ناگزیر بایستی برای این قبیل
از مشکلات راه حلهای مناسب ارائه دهد. تلقیح مصنوعی یکی از پدیدههای نوینی است که
با شکوفایی دانش پزشکی، پا به عرصه هستی نهاده و موجب ظهور مسائل جدید فقهی و
حقوقی گردیده است.
تلقیح مصنوعی یکی از راه هایی است که با کمک آن زوجین نابارور از نعمت داشتن فرزند
برخوردار می شوند. منظور از تلقیح مصنوعی، آبستنی زن با وسائل مصنوعی از طرق علمی(علم
پزشکی) و بدون صورت گرفتن نزدیکی اس ت (امامی، صفایی، 1385 ، ص 313 ). در تعریف
مشابه دیگری گفته شده که تلقیح مصنوعی عبارت است از داخل کردن اسپرم مرد در رحم
یک زن بدون مقاربت جنسی، بهوسیله ابزار مصنوعی پزشکی بهمنظور بارور کردن تخمک زن
و تکون جنین (عراقی، امامی، برزویی، قاسم زاده، صادقی، 1387 ،ص 423 ). امروزه، با گسترش
امکانات و تکنولوژی پزشکی، تلقیح مصنوعی در سطح جهان ب هعنوان یک پدیده علمی در
مورد حیوانات و انسان مطرح شده و با ترکیب تخمک زن و اسپرم مرد در محیط آزمایشگاهی
و انتقال آن به رحم مادر، راه را در زمینه تحقق و تسهیل توالد هموار ساخته است که این امر در
مورد نسل انسان مسائل حقوقی جدیدی را به دنبال داشته و نیازمند روشن شدن روابط طفل
حاصل از تلقیح مصنوعی با صاحب اسپرم و تخمک و آثار حقوقی مترتب بر آن است.
این مسأله علیرغم تمام فرصت ها و موهب ت هایی که با خود به دنبال دارد چال شهای
بسیاری را نیز به همراه داشته است. این چالش ها در ابعاد مختلفی از جمله مذهبی، پزشکی،
اخلاقی و حقوقی مطرح می گردد که هریک از این ابعاد در جای خود بح ثها و نظرات و
سؤالات بسیاری را به همراه داشته است. متأسفانه نظام حقوقی ایران در این زمینه از نظ ر وضع
قوانین و مقرراتی که بتواند پاسخگوی مشکلات و تنظیم کننده روابط پیچیده حاصل از تلقیح
مصنوعی باشد، تلاش چشمگیری بهعمل نیاورده است. لذا با توجه به وجود خلأ قانونی در این
زمینه از یک سو و با توجه به بحث برانگیز بودن این موضوع و چال شهای مطروحه در
خصوص آن در مراجع قضایی از سویی دیگر، نتایج پژوهش حاضر نهایتاً میتواند در رفع این
نقیصه و تدوین قوانین جدید و راه بردی مثمر ثمر واقع شود.
بررسی وضعیت ارث جنین ناشی از تلقیح مصنوعی پس از فوت صاحب اسپرم... 123
به همین منظور، مقاله حاضر به بررسی وضعیت ارث جنین لقاح یافته پس از فوت پدر و
چالش ها و بحث های مطرح شده پیرامون این مسأله از منظر فقهی و حقوقی م یپردازد و در
جهت تبیین بهتر، ابتدا به وضعیت ارث جنین در زمان حیات پدر اشاره می گردد و پس از آن به
بررسی آرای فقهی و حقوقی مطروحه در مورد ارث جنین ناشی از تلقیح مصنوعی پس از فوت
پدر که موضوع اصلی این تحقیق است، پرداخته می شود.
2 . پیشینه تحقیق
مسأله تلقیح مصنوعی یکی از رو شهای نوین در درمان ناباروری و از جمله مسائل
مستحدثه و حاصل تحولات علمی و تکنولوژی عصر حاضر است که در دنیای امروز مورد
توجه قرار گرفته و در قلمرو علم حقوق بحثهای جنجال برانگیزی را موجب شده اس ت. در
سالهای اخیر مطالعات و تحقیقات زیادی در خصوص باروری از طریق تلقیح مصنوعی وآثار و
احکام آن صورت گرفته که منجر به چاپ کتب و مقالات فارسی و عربی متعددی از سوی
حقوقدانان و فقها شده، از اینرو پیشینه پژوهش حاضر در دو بخش پیشینه فارسی و پیشینه
عربی مورد بررسی قرار می گیرد.
1-2 . پیشینه فارسی
یزدی، 1380 . در کتاب خود به بررسی مسائل مربوط به تلقیح مصنوعی ب هعنوان یکی از
شیوه های نوین در درمان ناباروری پرداخته و به این امر اشاره کرد که انتقال نطفه شوهر متوفی
به رحم همسرش مجاز بوده و رابطه زوجیت آنها پس از فوت نیز باقیست و ک ودک متولد
شده از پدر متوفی خود ارث می برد؛ در مقابل (جعفری لنگرودی محمد جعفر، 1384 ). معتقد
است که علقه زوجیت با فوت یکی از زوجین قطع می شود لذا، تلقیح مصنوعی پس از فوت
پدر نسب شرعی به وجود نمی آورد. (مصلحی عراقی علی حسین، 1389 ). در پژوهش خود
همانند جعفری لنگرودی معتقداست که اگر انعقاد نطفه پس از فوت شوهر به صورت تلقیح
مصنوعی صورت پذیرد، چنین طفلی نمیتواند جزء وراث قرار گیرد، زیرا موجودیت وی در
هنگام فوت مورث شکل نگرفته است. (قبله ای خویی خلیل، 1389 ). ضمن تأیید نظرات جعفری
لنگرودی و مصلحی عراقی مبنیبر ارث نبردن جنین، اذعان می دارد که اگر امر تلقیح مصنوعی
124
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال سوم، شماره هشتم، پاییز 1393
پس از انتقال ترکه به وراث صورت پذیرد، حمل از ارث محروم خواهد بود، زیرا پس از انتقال
ترکه به ورثه چیزی از دارایی مورث باقی نمی ماند تا به حمل برسد.
2-2 . پیشینه عربی
نجفی، 1386 . صرف انتساب فرزند به مورث در ثبوت ارث را کافی دانسته، هرچند نطفهاش
پس از فوت مورث منعقد شده باش د. (طباطبایی ، 1404 ). نیز برای صحت انتساب حمل به
.( مورث، علم به وجود حمل در هنگام فوت مورث را معتبر م یدان د. در مقابل (حکیم، 1404
معتقد است که فوت یکی از زوجین باعث انقطاع رابطه زوجیت شده و جنین لقاح یافته پس از
فوت پدرش به وی منتسب نیست.
با توجه به بررسی پیشینه های ذکر شده و پژوهشهای انجام گرفته، اینطور به نظر م یرسد
که برخی منابع صرفاً اشاره مختصری به این موضوع داشتهاند و پژوهش جامع و کاملی که هم
از منظر حقوقی و هم از منظر فقهی به بررسی ارث جنین لقاح یافته پس از فوت پدر پرداخته
باشد، انجام نگرفته است . لذا با عنایت به اینکه در قانون مدنی ایران راجع به اطفال ناشی از
تلقیح مصنوعی و آثارحقوقی مترتب برآن حکمی وجود ندارد و ما در این زمینه دچار خلأ
قانونی هستیم.
3. طرح مسأله
1-3 . مبحث اول: وضعیت ارث جنین لقاح یافته در دوران حیات صاحب اسپرم (پدر)
مواردی پیش می آید که درآن زوجین به علل گوناگون نمی توانند ب هطور طبیعی صاحب
فرزند شوند. تشکیل جنین از طریق تلقیح اسپرم پدر با تخمک مادر و انتقال آن به رحم مادر در
محیط آزمایشگاه یکی از اکتشافات جدید و نوع خاصی از تلقیح مصنوعی است که ب هموجب
آن زن از طریق تزریق مصنوعی نطفه همسرش باردار می شود. این مسأله علیرغم تمام فرصت ها
و موهبت هایی که با خود به دنبال دارد چالش های بسیاری را نیز خصوصاً در مورد طفل حاصل
از آن به همراه داشته است.
از بعد حقوقی سؤالی که در این زمینه مطرح می گردد این است که آیا تلقیح نطفه مرد به
رحم همسرش جایز است و طفلی که از این طریق متولّد می شود دارای نسب مشروع و قانونی
بررسی وضعیت ارث جنین ناشی از تلقیح مصنوعی پس از فوت صاحب اسپرم... 125
بوده و از پدرش ارث می برد یا خیر؟ دیدگاههای فقهی و حقوقی متعددی در این زمینه وجود
دارد که در ذیل به اهم آنها اشاره می گردد.
1-1-3 . دیدگاه های حقوقدانان
اصولاً وجود شخص طبیعی از نظر حقوقی با تولّد او محقق م یشود و از آن تاریخ آثار
حقوقی بر آن مترتب خواهد شد. از آنجا که شخصیت قابلیتی است که موجب می شود شخص
صاحب حق و تکلیف گردد، برهمین اساس طبق ماده 957 ق.م ص رف زنده متولّد شدن ولو
اینکه طفل بلافاصله فوت کند سبب می شود طفل، تمام آثار حقوقی را کسب نماید
(مصلحی عراقی علی حسین، 1389 ، ص 26 ). بنابراین جنین از نظر حقوقی همانند سایر انسانها از
بعضی حقوق متمتع می گردد که در فقه اسلامی و قانون مدنی ایران این موضوع تصریح شده
است؛ ا ما بایستی شروطی که در قانون برای تمتع جنین بیان شده، محقق گرد د. قانو نگذار در
ماده 861 قانون مدنی نسب را بهطور مطلق شرط وراثت قرار داده لکن در قانون تعریفی از نسب
ارائه ننموده و بهنظر می رسد در تبیین ماهیت نسب از عرف پیروی کرده که از نظر عرف منشأ
اعتبار رابطه نسبی عبارت است از تکون یک انسان از اسپرم مرد و تخمک زن. بهعبارت دیگر
عرف پس از پیدایش طبیعی طفل از والدین خویش، یک امر اعتباری و قراردادی را بین طفل و
والدین او برقرار می کند که آن را نسب نامیده و بر این رابطه اعتباری آثاری همچون ارث
.( مترتب می نماید (حمداللهی، روشن، 1388 ، ص 162
در مواد 875 و 957 قانون مدنی ارث بردن جنین و شرایط آن به صراحت بیان شده اس ت.
شرط وراثت زنده بودن در حین فوت مورث است اگرچه فورا بًعد از » : ماده 875 ق.م میگوید
از مفهوم مواد قانون مدنی و فقه اسلامی چنین استنباط می گردد که علاوهبر وجود .« تولّد بمیرد
شرایط عمومی ارث دو شرط اساسی برای تمتع جنین از ارث وجود دارد که عبارتند از:
-1 انعقاد نطفه جنین در زمان فوت مورث (موجود بودن جنین)
-2 زنده بودن جنین هنگام تولّد.
بنابراین حمل در صورتی می تواند از مورث خود ارث ببرد که نطفه او ح ین فوت منعقد شده
به عبارتی دیگر، ؛« مالکیت قائم به معدوم نمی شود » باشد. مبنای حکم قانون این قاعده عقلی است که
با مرگ مورث ترکه بهطور قهری انتقال می یابد و به ملکیت شخصی در می آید که در هنگام فوت
126
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال سوم، شماره هشتم، پاییز 1393
مورث موجود باشد زیرا، معدوم قابلیت جذب حقی را که در اثر قراب ت به سوی او م یرود را
ندارد(کاتوزیان، 1387 ، ص 216 ). با توجه به اینکه قانون گذار داشتن نسب مشروع را شرط تحقق
وراثت دانسته، بنابراین هرگاه شوهر نتواند با همسرخود نزدیکی کند و از طریق عادی صاحب
فرزند شود ولی عقیم نبوده و نطفه اش دارای ماده حیاتی باشد، دراینصورت اگر تلقیح مصنوعی با
نطفه شوهر در زمان حیات او انجام و از این طریق طفلی متوّلد شود، بهنظر بسیاری از علمای حقوق،
طفل بی شک ملحق به شوهر یعنی صاحب نطفه خواهد بود و از او ارث خواهد برد، زیرا تمام
شرایط لازم برای نسب قانونی را دارا است (امامی، صفایی، 1385 ،ص 316 ). بنابراین ملاحظه
می شود تکون جنین از طریق لقاح مصنوعی تأثیری در نسب قانونی او ندارد زیرا، قانون عمل
.( نزدیکی را شرط نسب قانونی قرار نداده (امامی، 1383 ، ص 194
در تأیید نظر فوق برخی از صاحبنظران معتقدند که اشاره قانون به نزدیکی زن و شوهر
ناظر به راه متعارف و عادی ایجاد جنین است و از آن برنمی آید که نزدیکی را وسیله منحصر
مشروع ساختن نسب قرار داده باشد. لذا در تلقیح مصنوعی، رابطه زوجیت بین زن و مرد که
مادر و پدر طفل محسوب می شوند وجود دارد و آنچه سبب انتساب طفل به پدر و مادر می شود
رابطه زوجیت بین آنها است (کاتوزیان، 1383 ، ص 12 ). در این زمینه اداره حقوقی قوه قضاییه
1377 اعلام نمود طفل ناشی از تلقیح با اسپرم شوهر /7/13 – 7/ در نظر مشورتی شماره 3866
ملحق به شوهر است چه در زمان زوجیت و عده یا بعد از طلاق و انقضای عد ه. درنتیجه طفل
ولد الزنا نیست و به پدر و مادرش ملحق است.
2-1-3 . دیدگاههای فقها
درخصوص جواز یا حرمت تلقیح مصنوعی با اسپرم شوهر در زمان حیات، اکثر فقها از
جمله آیتالله گلپایگانی، آی تالله خامن ه ای،آی تالله میرزا جواد تبریزی، آی تالله لنکرانی و
آیتالله موسوی اردبیلی قائل به جواز این عمل شد هاند و به اعتق اد ایشان این عمل جایز و
بلااشکال می باشد و طفل متولدّ از این تلقیح دارای نسب مشروع بوده و جز وراث محسوب
می شود ( علوی قزوینی، 1387 ، ص 150 ). به عقیده برخی صاح بنظران هرگاه عمل تلقیح
مستلزم مقدمات حرام از قبیل لمس، نظر و...نباشد، دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد و مقتضای
نساؤکم » اصل اباحه بر جواز آن دلالت دارد (مؤمن، 1415 ، ص 80 ). برخی دیگر به آیه شریف ه
بررسی وضعیت ارث جنین ناشی از تلقیح مصنوعی پس از فوت صاحب اسپرم... 127
اشاره دارند و معتقدند که این آیه در مورد طلب فرزند است « حرث لکم فأتوا حرثکم انیّ شئتم
و زنان به مثابه کشتزارهایی برای تولید مثل هستند که آمیزش با آنها از هر طریقی که ص ورت
پذیرد، مجاز میباشد. بنابراین از آنجا که تلقیح نطفه مرد و تخمک همسر قانونی او نیز یکی از
راههای استیلاد و باروری زن است، پس عموم آیه شامل تلقیح نطفه شوهر نیز خواهد بود (شیخ
لااشکال فی أنّ » : طوسی، 1365 ، ص 414 ). امام خمینی در خصوص جواز این عمل می فرمایند
تلقیح ماءالرجل بزوجته جائز، وإن وجب الاحتراز عن حصول مقدمات محرّمه ککون الملقّح
موسو یخمینی ، ص 559 ). آی تالله ) « اجنبیاً اؤ التلقیح مستلزما للنظر الی مالایجوز النظرالی ه
خویی نیز تلقیح نطفه مرد به رحم همسرش را جایز و مشروع دانسته و معتقد است که طفل
.( متولدّ شده از این تلقیح از پدر خویش ارث خواهد برد (خویی، 1410 ، ص 428
آیتالله گلپایگانی نیز در تأیید نظریات فوق م یفرماید: تلقیح نطفه به حلیله خود
درصورتیکه خود زوج متصدی باشد، اشکال ندارد و اولاد به وجود آمده از این تلقیح حلال
.( زاده بوده و بین آنها رابطه توارث برقرار است (گلپایگانی، 1372 ، ص 177
بنابراین براساس از دیدگاههای فقها و حقوقدانان می توان اینگونه استنتاج نمود، با توجه به
اینکه عرف، تکون طفل از نطفه دیگری را منشأ ایجاد رابطه نسبی میان آنها می داند، لذا هرگاه
اسپرم مرد با تخمک همسرش تلقیح شود وکودکی متولدّ شود، طفل فرزند قانونی صاحب نطفه
خواهد بود و تمام آثار نسب صحیح بین آنها جاری است و از یکدیگر ارث خواهند برد.
2-3 . مبحث دوم: وضعیت ارث جنین لقاح یافته بعد از وفات صاحب اسپرم (پدر)
گاه اتفاق می افتد تلقیح مصنوعی اسپرم پدر با تخمک مادر مدتی بعد از فوت پدر صورت
می گیرد و این سؤال مطرح می شود، آیا طفل به وجود آمده از چنین تلقیحی دارای نسب
مشروع و قانونی است و از پدر متوفی خود ارث می برد یا خیر ؟ دیدگا ههای فقهی و حقوقی
متعددی در این زمینه وجود دارد که در ذیل به اهم آنها اشاره می گردد.
1-2-3 . دیدگاه های حقوقدانان
در پاسخ به سؤال فوق بسیاری از حقوقدانان معتقدند که ماده 875 قانون مدنی حمل را از
تاریخ انعقاد نطفه موجود می داند، لذا اگر تاریخ انعقاد نطفه پس از مرگ پدر باشد، باید گفت
128
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال سوم، شماره هشتم، پاییز 1393
جنین در زمان مرگ موجود نبوده (کاتوزیان، 1387 ،ص 217 ). درنتیجه اگر انعقاد نطفه پس از
فوت شوهر در محیط آزمایشگاهی و به صورت تلقیح مصنوعی صورت پذیرد، چنین طفلی
نمی تواند جز وراث قرار گیرد زیرا، موجودیت وی در هنگام فوت مورث شکل نگرفته و از
لحاظ حقوقی نیز موجودیت نیافته است (مصلحی عراقی، 1389 ، ص 27 ). در تأیید نظر فوق
هرگاه در حین فوت مورث نطفه جنین منعقد نشده باشد خواه هنوز » دکتر امامی نیز معتقد است
وارد رحم شده یا نشده باشد، او از متوفی ارث نمی برد زیرا، ترکه با فوت مورث به ورثه موجود
.( امامی، 1349 ، ص 187 ) « در حین فوت منتقل می شود
از سویی دیگر با توجه به اینکه دارایی از حقوق مربوط به شخصیت انسان می باشد و با موت
انسان و پایان گرفتن شخصیت حقوقی وی ساقط می گردد، از این رو، با مرگ هر انسانی دارایی
او فقط به ورثه موجود حین الفوت انتقال م ی یابد و با توجه به اینکه جنین ناشی از تلقیح
مصنوعی به معنای تخمک بارور شده در حین موت موجود نبوده و برای ارث بری فاقد اهلیت
تمتّع می باشد و ارث بردن چنین طفلی برخلاف مبانی سنتی و فطری نظام وراثت است،
نمی توان او را جز وارث محسوب کرد زیرا ، طفل لقاح یافته پس از فوت پدر نه دارای اهلیت
، تمتّع بوده و نه دارای شخصیت حقوقی( حمداللهی، روشن، 1388 ، ص 245 - ش هیدی، 1374
.( ص 30
در رد نظریات فوق می توان اینگونه استدلال نمود که قانو نگذار در برخی از مقررات به
ویژه ماده 875 قانون مدنی شرط متأخر را در خصوص ارث بردن جنین پذیرفته است و مقرر
داشته حمل مشروط به اینکه زنده متولدّ شود، از مورث خود ارث خواهد برد. بنابراین م یتوان
از نظر حقوقی برآن بود که زنده متولدّ شدن طفل ناشی از تلقیح مصنوعی ولو پس از فوت پدر
کشف از مالکیت او نسبت به سهم الارثش از زمان فوت مورث می نماید زیرا، هدف غایی از
انعقاد نطفه، پیدایش حمل از نطفه مورث می باشد و قانون گذار نسب را شرط ارث بردن ق رار
داده است.
2-2-3 . دیدگاههای فقها
در مقابل، برخی از فقها معتقدند رسیدن به پاسخ مناسب در این زمینه مبتن یبر تشخیص
تاریخ تملک وارثان است؛ یعنی اگر قبل از انتقال ترکه به ورثه عمل تلقیح صورت پذیرد، قطعاً
بررسی وضعیت ارث جنین ناشی از تلقیح مصنوعی پس از فوت صاحب اسپرم... 129
حمل در صورت زنده متولدّ شدن از متوفی ارث می برد، هرچند در حین موت مورث نطف هاش
منعقد نشده باشد و اگر عمل تلقیح بعد از انتقال ترکه صورت پذیرد ، حمل از ارث محروم
خواهد بود زیرا، بعد از انتقال ترکه به ورثه و تملک آنان چیزی باقی نمی ماند تا به حمل برسد
.( (قبلهای خویی، 1389 ، ص 209
در تأیید نظر فوق می توان ارث بردن جنین لقاح یافته پس از فوت پدر را با ارث بردن ورثه
کافری که در زمان فوت مورث مسلمانش کافر بوده و قبل از تقسیم ترکه اسلام م یآورد و از
ترکه ارث می برد، قیاس کرد و نظریه انتقال قهری ترکه به وراث موجود در زمان فوت مورث را
به نوعی تعدیل نمود. بنابراین هرگاه تاریخ انعقاد نطفه و تشکیل جنین قبل از تقسیم ترکه باشد،
در این صورت به لحاظ عدم انتقال ترکه به وراث، احکام و مقررات حاکم بر ارث جنین مجری
خواهد بود (ماده 878 ق.م) و جنین مزبور در ارث سهیم م یباشد، ولی هرگا ه تشکیل جنی ن
مزبور پس از تقسیم ترکه متوفاً صورت گرفته باشد، طفل مزبور به دلیل انتقال قطع ی ترک ه به
سایر وراث از ارث محروم است.
1-2-2-3 . دیدگاه فقها درمورد بقای علقه زوجیت پس از مرگ
عده ای دیگر از فقها معتقدند که رسیدن به پاسخ منطقی در این زمینه مستلزم احراز این
مطلب است آیا مرگ شوهر سبب انقطاع علقه زوجیت می شود یا اینکه پس از فوت شوهر علقه
زوجیت با همسرش همچنان باقی خواهد ماند؟ به عبارتی دیگر، اگر قائل به این مطلب باشیم که
فوت شوهر سبب انقطاع کامل رابطه زوجیت می شود در این صورت تلقیح مزبور از مصادیق
تلقیح نطفه مرد به زن اجنبی است و حکمی شبیه زنا دارد و نسب طفل متولّد از این تلقیح،
نامشروع می باشد، در نتیجه طبق ماده 884 قانون مدنی ولدالزنا از پدر و مادر خویش ارث
نخواهد برد. در مقابل، اگر مرگ شوهر سبب انقطاع رابطه زوجیت نشود، عمل مذکور محکوم
به جواز است زیرا، تلقیح مذکور مصداق تلقیح نطفه مرد به رحم همسرش م یباشد و طفل
متولدّ از لقاح مصنوعی دارای نسب مشروع می باشد و از صاحب اسپرم ارث می برد.
در این رابطه فقهایی همچون مرحوم آیتالله خویی، شهید ثانی و صاحب جواهر، قایل به
بقای رابطه زوجیت پس از فوت شوهر شدند و نسب طفل لقاح یافته پس از فوت زوج را
مشروع و او را جز وراث به حساب می آورند. صاحب جواهر علّت بقای رابطه زوجیت پس از
130
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال سوم، شماره هشتم، پاییز 1393
فوت را ادلّه و روایات موجود مبنیبر جواز تغسیل زوجه متوفی توسط زوج و لمس و نظر به او
ومن العجیب تعلیله فی » اعلام نموده است. ایشان در بحث از جواز تغسیل زوجین می فرمایند
المنتهی: الحکم بعدم نظرها الی شیء من عوراته و قد انقطعت العصمه بینهما، م ع ان محمد بن
مسلم سأل الباقر(ع) فی الصحیح عن امرأه توفیت أیصلح لزوجها أن ینظر الی وجهها و رأسها؟
قال(ع) نعم و کذا غیره مما تقدم مما یدل علی عدم انقطاع العصمه بینهما، بل لعله کالضروری
نجفی، 1367 ، ص 53 ). شهید ثانی نیز دلیل بقای علقه زوجیت را عدم وجوب حد ) « من مذهبنا
زنا بر شوهر سابق در صورت وطی نامبرده با زوجه متوفای خود اعلام نموده است و استدلال
کرده که بنا به نظر اکثریت فقها وطی میت مستوجب حد است درحال یکه فقها وطی میت
توسط همسر او را مستوجب حد نمی دانند و صرفاً بعضی از فقها او را مستوجب تعزیر می دانند (
ولکم » 9، ص 326 ). مرحوم آیتالله خویی علاوهبر دلایل پیشین به آیه شریفه ، شهید ثانی، 1410
از سوره نساء استناد کرده و م یفرماید که در قرآن کریم « نصف ماترک ازواجک م
در مورد زنی که فوت کرده، اطلاق شده و از آنجا که رابطه میان حکم و « ازواجکم » واژه
موضوع، رابطه علت تامه و معلول آن است، پس جمیع آثار مترتبه بر عنوان زوجه یا زوج نیز
استمرار خواهد داشت مگر احکامی که موضوع آن منتفی بوده، مانند نفقه
« ع» سألت ابا عبدالله » (خویی، 1410 ،ص 111 ). همچنین در صحیحه عبدالله بن سنان آمده است
ازامام «؛.... عن الرجل ایصلح له أن ینظر الی امراته حین تموت او یغسلها ...فقا ل: لاباس بذل ک
پرسیدم آیا مرد می تواند به همسر متوفّی خود نگاه کند یا او را غسل دهد؟ امام « ع» صادق
.( فرمودند اشکال ندارد (عاملی، 1403 ، ص 713
بنابراین ملاحظه می شود بقای رابطه زوجیت بین همسر متوفی با زوج هاش و جواز تلقیح
نطفه باقی مانده از شوهر متوفی به همسر نامبرده، مورد قبول بسیاری از فقهای معاصر بوده و به
و روایات وارده در باب جواز نظر، لمس و تغسیل جسد یکی از زوجین « ازواجکم » موجب آیه
توسط دیگری، می توان برآن بود که تمام احکام مترتب بر عنوان زوجیت، به زمان پس از
مرگ نیز تسری خواهد یافت، مگر احکامی که موضوع آنها منتفی است مانند آمیزش و نفق ه.
شاید بتوان ادعا کرد که جواز تلقیح محدود به زمان فوت تا دفن شوهر نیست؛ بلکه تا زمانی که
نطفه قابلیت باروری دارد، تلقیح آن جایز است و طفل متولّد از تلقیح مصنوعی دارای نسب
مشروع می باشد و از مورث خویش ارث خواهد برد.
بررسی وضعیت ارث جنین ناشی از تلقیح مصنوعی پس از فوت صاحب اسپرم... 131
برخی از فقهای معاصر نیز نطفه انسان را در حکم اجزا و اعضای بدن متوفی م یدانند و
معتقدند استفاده از آن در صورت وصیت متوفی بلااشکال است. لذا انتقال نطفه شوهر متوفّی به
رحم همسرش برای اغراض عقلایی جایز می باشد و علاوهبر آن رابطه زوجیت بین آنان نیز باقی
است (یزدی، 1380 ، ص 187 ). از اینرو می توان گفت صرف انتساب فرزند به مورث در ثبوت
ارث کافی است هرچند نطفه او پس از فوت مورث منعقد شده باشد. صاحب جواهر در کتابش
؛«... فانه لا دلیل علی اعتبار مقارنه صدق الولد للموت، بل یکفی الصدق بع د ذل ک » می فرماید
دلیلی بر اعتبار همزمانی میان صدق عنوان ولد و فوت مورث وجود ندارد، بلکه صدق عنوان
.( ولد بعد از فوت نیز کفایت می کند (نجفی، 1386 ، ص 39
نعم یشترط العلم بوجوده عندالموت لحکم بانتسابه » : صاحب ریاض در این زمینه می فرماید
برای صحت انتساب حمل به مورث، علم به وجود حمل در هنگام فوت مورث معتبر .«... الیه
است(طباطبایی سید علی، 1404 ، ص 372 ).آیتالله خویی نیز اعتقاد دارند شرط وجود وارث
حین فوت مورث موضوعیت نداشته و به سبب کاشفیت آن از نسب اخذ شده اس ت. بنابراین
اگر نطفه بعد از موت مورث نیز منعقد گردد از دید گاه فقه، ارث او مشکلی نخواهد داشت
فلو » : (خویی، 1410 ، ص 100 ). همچنین محقق اردبیلی در مجمع الفائده و البرهان آورده اس ت
جامع فمات بعده بلافصل ثم جادالولد لاقل مده الحمل و قبل مضی اقصاه بحیث یحکم بکونه
هرگاه مردی بلافاصله پس از جماع با همس رش، بمیرد و سپس طفلی .« .. ملحقا به یرث أبیه
متولد شود که با توجه به امارات مربوط به حداقل و حداکثر دوران بارداری، به متوفی ملحق
.( محققاردبیلی، 1414 ، ص 546 ) « شود، طفل مزبور از پدر خود ارث میبرد
بنابراین هرگاه انتساب طفل به مورث قطعی و ثابت باشد، می توان گفت طفلی که نطفه آن
از طریق لقاح مصنوعی و بعد از فوت مورث تشکیل شده، جز وراث محسوب شده و م یتواند
از پدر خویش ارث ببرد.
2-2-2-3 . دیدگاه فقها در مورد انقطاع علقه زوجیت پس از مرگ
در مقابل عده ای دیگر قائل به عدم بقای رابطه زوجیت پس از مرگ یکی از زوجین شده اند
و در نقد استدلال کسانی که برای ثبوت کفن زوجه بر زوج به بقای علقه زوجیت استناد
لکنه لیس هو المستند کما عرفت وإن کان ظاهر المعتبر و الذکری و جامع » : کرده اند، می گویند
132
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال سوم، شماره هشتم، پاییز 1393
المقاصد و غیرها تعلیله به لکنه فی غیر محله لانقطاع الزوجیه بالموت و عدم کون الکفن من
حکیم سید محسن، 1404 ، ج 4، ص 85 ) زیرا، به اعتقاد آنان علقه زوجیت با ) « النفقه الواجبه
فوت یکی از زوجین قطع می شود و در مواردی که رابطه نکاح بین زن و شوهر وجود نداشته
، باشد، تلقیح مصنوعی نطفه هم نسب شرعی به وجود نمی آورد(جعفری لنگرودی، 1384 ، ج 1
.( ص 110
»: از جمله دلایلی که معتقدان به انقطاع علقه زوجیت پس از مرگ، استناد کرده اند حدی ث
وجدت بخط الشیخ محمد بن علی الجبعی نقلاً من خط الشهید قال: لما غسل عل ی(ع) فاطمه،
قال له ابن عباس اغسلت فاطمه؟ قا ل: أما سمعت قول النب ی(ص): هی زوجتک فی الدنیا و
می «. الآخره. قال الشهید: هذا التعلیل یدل علی انقطاع العصمه بالموت فلایجوز للزوج التغسی ل
.( باشد( نوری ، 1408 ق، ج 2، ص 186
دلایل دیگر انقطاع علقه زوجیت به اعتقاد این دسته از فقها 1- انقطاع وجوب انفاق به زوجه
در مدت عده وفات است به طوری که اگر علقه زوجیت پس از مرگ استمرار یابد، باید
احکام زوجیت از قبیل نفقه هم بر شوهر واجب باشد درحالیکه اینگونه نیست. 2- عدم حرمت
ازدواج مرد پس از مرگ همسرش با زن پنجم یا خواهر زن نشانگر عدم بقای علقه زوجیت
است . به اعتقاد این دسته از فقها فوت یکی از زوجین باعث انقطاع رابطه زوجیت م یگردد و
جنین لقاح یافته از اسپرم پدر پس از ف وت او به پدرش ملحق نم یشود و از او ارث نخواهد
.( برد(حکیم سید محسن، 1404 ، ج 4، ص 86
براساس دیدگاههای مطرح شده خصوصاً به موجب آیه شریفه سوره نسا ء( ولکم نصف
ماترک ازواجکم) و روایات وارده در باب جواز نظر، لمس و تغسیل جسد یکی از زوجین
توسط دیگری، میتوان نتیجه گرفت که تمام احکام مترتب بر عنوان زوجیت، به زمان پس از
مرگ نیز تسری خواهد یافت، مگر احکامی که موضوع آنها منتفی است، مانند آمیزش و نفقه .
لذا در موارد شک در بقا و استمرار برخی از احکام مترتب بر زوجیت، م یتوان بقای آنها را
استصحاب کرد و تلقیح نطفه مرد به رحم همسرش پس از فوت شوهر را جایز دانس ت. شاید
بتوان ادعا کرد که جواز تلقیح محدود به زمان فوت تا دفن شوهر نیست، و تا زمانی که نطفه
قابلیت باروری دارد، تلقیح آن جایز است، هرچند بدن شوهر نیز دفن شده باشد.
بررسی وضعیت ارث جنین ناشی از تلقیح مصنوعی پس از فوت صاحب اسپرم... 133
4. نتیجه گیری
براساس آنچه گفته شد، می توان به نکات زیر بهعنوان نتایج این بحث اشاره کرد:
-1 هرگاه شوهر نتواند با همسر خود نزدیکی کند و از طریق عادی صاحب فرزند شود ولی
عقیم نبوده و نطفه اش دارای ماده حیاتی باشد، در این صورت اگر تلقیح مصنوعی با نطفه شوهر
در زمان حیات او در محیط آزمایشگاهی انجام و از این طریق طفلی متولدّ شود، طفل بی شک
ملحق به شوهر یعنی صاحب نطفه خواهد بود و از او ارث خواهد برد زیرا، همانطور که ذکر
شد تمام شرایط لازم برای نسب قانونی را دارا است.
-2 در خصوص وضعیت ارث جنین لقاح یافته پس از فوت پدر، نگارنده در پرتو بررسی
نظریات فقهی و حقوقی به این نتیجه رسیده که اگرچه قانون مدنی در ماده 875 شرط وراثت را
زنده بودن در حین فوت مورث دانسته است و مقرر داشته که با مرگ مورث، ترکه ب هطور
قهری به ملکیت شخصی در می آید که در هنگام فوت مورث موجود باشد و شمول آن نسبت
به حملی که نطفه اش پس از فوت پدر منعقد شده و به رحم مادر منتقل گردیده باشد، به علت
اینکه مورد از مصادیق تملیک معدوم خواهد بود، مورد تردید می باشد؛ لکن ملاحظه م یشود
قانونگذار در برخی از مقررات بهویژه در قسمت اخیر همان ماده 875 قانون مدنی شرط متأخر
را در خصوص ارث بردن جنین پذیرفته است و مقرر داشته حمل مشروط به اینکه زنده متولد
شود، از مورث خود ارث خواهد برد. بنابراین می توان از نظر حقوقی برآن بود که زنده متولّد
شدن طفل ناشی از تلقیح مصنوعی ولو پس از فوت پدر، کشف از مالکیت او نسبت به سهم
الارثش از زمان فوت مورث می نماید، زیرا هدف غایی از انعقاد نطفه، پیدایش حمل از نطفه
مورث بوده و قانون گذار نسب را شرط ارث بردن قرار داده است.
3 - ماده 861 قانون مدنی نسب را بهطور مطلق شرط وراثت قرار داده لکن ملاحظه م یشود در
خصوص نسب قانونی هیچ ضابطه شرعی خاصی وجود ندارد و قانو نگذار در تشخیص نسب،
ضابطه عرفی که همان تکون یک انسان از اسپرم پدر و تخمک مادر بوده را در نظر گرفته است، لذا
می توان برمبنای تحلیل عقلی و از منظر عدالت و انصاف فرزند متولد از تلقیح (اسپرم پدر وتخمک
مادر) پس از فوت پدر را دارای نسب قانونی و شرعی و از جمله وراث متوفی دانست.
-4 اگرچه با مرگ مورث ترکه بهطور قهری به ملکیت اشخاصی در م یآید که در زمان
فوت مورث زنده بوده اند لیکن می توان ارث بردن جنین لقاح یافته پس از فوت پدرش را با
134
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال سوم، شماره هشتم، پاییز 1393
ارث بردن ورثه کافری که در زمان فوت مورث مسلمانش کافر بوده و قبل از تقسیم ترکه،
اسلام می آورد و از ترکه ارث میبرد، قیاس نمود و نظریه انتقال قهری ترکه به وراث موجود در
زمان فوت مورث را به نوعی تعدیل نمود. بنابراین هرگاه تاریخ انعقاد نطفه و تشکیل جنین قبل
از تقسیم ترکه باشد، در این صورت به لحاظ عد م انتقا ل ترک ه به وراث، احکا م و مقررا ت
حاکم بر ارث جنین مجری خواهد بود (ماده 878 ق.م) و جنین مزبور در ارث سهی م م یباشد،
ولی هرگاه تشکیل جنین مزبور پس از تقسیم ترکه متوفاً صور ت گرفت ه باشد، طفل مزبور به
دلیل انتقال قطعی ترکه به سایر وراث از ارث محروم است.
در انتها پیشنهاد می شود با عنایت به اینکه در قانون مدنی ایران راجع به اطفال ناشی از تلقیح
مصنوعی و آثار حقوقی مترتب برآن حکمی وجود ندارد و ما در این زمینه دچار خلأ قانونی
هستیم و با توجه به بحث برانگیز بودن این موضوع و چال شهای مطروحه در خصوص آن،
شایسته است با بهره گیری از تجارب کشورهای دیگر، قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران در
مورد این مسأله مورد اصلاح و بازبینی قرارگیر د و قوانینی مدونی که پاسخگوی نیازها و
هماهنگ با پیشرفت های علمی باشد، تهیه گردد.
فارسی
-1 امامی اسدا لله- صفایی سید حسین، ( 1385 )، مختصرحقوق خانواد ه، چاپ یازدهم،
تهران، انتشارات میزان.
-2 امامی سید حسن، ( 1383 )، حقوق مدنی، جلد پنجم، چاپ چهاردهم، تهران، انتشارات
اسلامیه.
1349 ) حقوق مدن ی، جلدسوم، چاپ سوم، تهران، انتشارات ) ،____________ -3
اسلامیه.
-4 جعفری لنگرودی محمد جعفر،( 1384 )، دوره حقوق مدنی ارث، جلد اول، چاپ پنجم،
تهران، انتشارات گنج دانش.
-5 حمداللهی عاصف- روشن محمد، ( 1388 )، بررسی تطبیقی فقهی و حقوقی قرارداد
استفاده از رحم جایگزین، چاپ اول، تهران، نشر مجد.
-6 شهیدی مهدی، ( 1374 )، ارث، چاپ اول، تهران، انتشارات سمت.
-7 عراقی عزت الله – امامی اسدالله – قاسم زاده مرتضی- صادقی محمود- برزویی عباس،
1387 )، بررسی تطبیقی حقوق خانواده، چاپ دوم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران. )
-8 علوی قزوینی سید علی، ( 1387 )، سلسه پژوهش های حقوقی– فقهی، معاونت آموزش
قوه قضاییه، چاپ اول، قم، نشر قضا.
-9 قبله ایخویی خلیل، ( 1389 )، مسائل مستحدثه جنین،کودکان نامشروع و توارث دراهدای
گامت، چاپ دوم، تهران، انتشارات سمت.
-10 کاتوزیان ناصر، ( 1383 )، حقوق مدنی خانواده، جلد دوم، چاپ ششم، تهران، شرکت
سهامی انتشار.
1387 )، حقوق مدن ی(شفعه،وصیت،ار ث)، چاپ دهم، تهران، ) ،___________ -11
نشر میزان.
-12 مصلحی عراقی علی حسین، ( 1389 )، حقوق ار ث، چاپ چهارم، تهران، انتشارات
سمت.
-13 یزدی محمد، ( 1380 )، مسایل فقهی جدید، چاپ اول، قم، نشر نصایح .
136
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال سوم، شماره هشتم، پاییز 1393
عربی
-1 اردبیلی احمد ابن محمد، ( 1414 ق)، مجمع الفائد و البرهان، جلد یازدهم، قم، موسسه النشر
الاسلامیه.
2 - حکیم سید محسن، ( 1404 ق)، مستمسک العروه الوثق ی، جلد چهارم، قم، موسسه الدار
التفسیر.
3 - خویی سید ابوالقاسم، ( 1410 ق)، منهاج الصالحین، جلد اول، چاپ بیست و هشتم، قم، مدینه
العلم .
4 - شهیدثانی، ( 1410 ق)، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقی ه، جلد نهم، چاپ اول، قم،
انتشارات داوری.
5 - طباطبایی سید علی، ( 1404 ق)، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائ ل، جلد دوم، قم،
مؤسسۀ آل البیت.
6 - طوسی ابی جعفر بن محمد بن حسن، ( 1365 )، تهذیب الاحکام، جلد هفتم، چاپ چهارم،
تهران، دارالکتب الاسلامیه.
7 - عاملی محمد بن حسن، ( 1403 ق)، وسائل الشیعه ابواب غسل المیت ، با ب 24 ، جلد دوم،
بیروت، داراحیاءالتراث العربی .
8 - گلپایگانی محمدرضا، ( 1372 )، مجمع المسائ ل، جلد دوم، چاپ چهارم، قم، دارالقرآن
الکریم.
9 - مؤمن محمد، ( 1415 ق)،کلمات سدیده فی مسائل جدید ه، چاپ اول، قم، مؤسسه
النشرالاسلامی.
10 - موسوی خمینی سید روح الله( بی تا) تحریر الوسیله، جلد دوم، قم، موسسه النشرالاسلامی.
11 - نجفی شیخ محمدحسن، ( 1367 )، جواهرالکلام، جلد چهارم، چا پ دوم، تهران،
دارالکتاب الاسلامیه.
1386 )، جواهرالکلام، جلد بیست و نهم، تهران، ) ،__________________ - 12
دارالکتاب الاسلامیه.
-13 نوری میرزا حسن،( 1408 ق)، مستدرک الوسائل، جلد دوم، چاپ دوم، قم، موسسه
آل البیت .