نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری
2 کارشناسی ارشد حقوق خانواده دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری
چکیده
یکی از موضوعات مهمی که در دهههای اخیر در پزشکی ظهور یافته و مباحث متعدد
حقوقی و اخلاقی زیادی را به دنبال داشته، تولید جنینهای آزمایشگاهی است. از جنین های
آزمایشگاهی برای باروری زوجین نابارور استفاده می شود اما در هر دورهی باروری جنین های
مازاد نیاز زوجین به وجود میآید که علاوه بر امکان نگهداری آن ها به صورت منجمد، می توان
از آن ها در امور تحقیقاتی ، درمانی، باروری زوجین نابارور دیگر و خریدوفروش استفاده کرد.
این درحالی که است که مشخص نبودن وضع حقوقی جنین آزمایشگاهی و عدم وجود قانون
مدون در مورد تولید، نگهداری و استفاده از آنها، چالشها و ابهاماتی را در این زمینه به دنبال
داشته است و بیم آن میرود از این جنینها برای تجارت و سودجویی های مالی استفاده شود و
تا هنگامی که وضع حقوقی جنین آزمایشگاهی توسط قانون گذار به طور دقیق تعیین نشود نمی
توان در مورد آن تصمیم گرفت. به همین علت در این مقاله این موضوع موردبررسی قرارگرفته
و براساس آیات و روایات نظریهی جدید شخصیت بالقوه یا شخصیت تبعی جنین از زمان انعقاد
نطفه حتی در محیط آزمایشگاه ثابت شده است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Legal status of the embryo in vitro
نویسندگان [English]
- Morteza Qasemzadeh 1
- Fatemeh sanatgar 2
چکیده [English]
Creation of the embryo in vitro is one of the major issues that emerged in
recent decades in medicine and it has followed many legal and ethical
issues. The embryos in vitro are used as a way for fertility couples that
are infertile .But Surplus embryos are created in every artificial fertility
cycle that we can keep them frozen and use them in the research,
treatment, buy and sell .While the legal nature of the embryo in vitro is
not known and there is not a law about production, storage and use of
them So It is possible they are used as a tool for business and dealing.
Until the Legal status of in vitro embryo is not clear initially, we can not
take any decision about it So in this article we will be explaining the
Legal status of the fetus.
کلیدواژهها [English]
- Character of the fetus
- Ensoulment
- In vitro embryo
مقدمه
استفاده از تکنیکهای باروری خارج رحمی سبب باروری تخمک و تشکیل رویان در محیط آزمایشگاه میگردد. در این روشها پس از برداشت و جمعآوری اسپرم و تخمک و آمادهسازی آنها در محیط آزمایشگاه، لقاح انجامشده و سپس رشد و تکامل برای مدت کوتاهی در محیط کشت ادامه پیدا میکند. درنهایت جنین به بدن زن منتقل میشود تا بقیهی مراحل تکامل در داخل رحم صورت گیرد. طی کردن این مراحل در محیط آزمایشگاه بهجای داخل بدن زن سبب گردیده که به جنین مذکور مادامیکه در محیط آزمایشگاه است جنین آزمایشگاهیگفته شود. ویژگی خاص جنین آزمایشگاهی یعنی تشکیل در محیط آزمایشگاه ابهاماتی در مورد ماهیت این جنینها به دنبال داشته و این نکته را به ذهن متبادر میکند که جنین آزمایشگاهی با جنین موجود در رحم ازلحاظ ماهیت و حقوق شباهتی ندارد. در مورد ماهیت جنین آزمایشگاهی دیدگاههای مختلفی مطرحشده است. درحالیکه در یک نظر جنین آزمایشگاهی مال است، در دیدگاه دیگر جنین از زمان انعقاد نطفه تا ولوج روح یک شخص یا انسان بالقوه محسوب میشود که البته هر یک این نظرات میتواند موافق و مخالفانی داشته باشد. با توجه به اینکه قائل شدن به هر یک از این دیدگاهها آثار و حقوق متفاوتی را برای جنین آزمایشگاهی به دنبال دارد باید ماهیت جنین از زمان انعقاد نطفه مشخصشده و بررسی شود آیا ماهیت جنین داخل رحم در مورد جنین آزمایشگاهی نیز تسری پیدا میکند یا جنین آزمایشگاهی به علت به وجود آمدن در محیط خارج رحم با جنین داخل رحمی تفاوت ماهوی دارد. در این راستا دیدگاه برخورداری جنین آزمایشگاهی از شخصیت حقوقی را از منظر آیات و روایات ثابت کرده و سپس مال بودن جنینهای آزمایشگاهی را نقد میکنیم.
1. برخورداری جنین آزمایشگاهی از شخصیت حقوقی
1-1. تعریف شخصیت
در اصطلاح حقوقی، شخص موجودی است که دارای حق و تکلیف است. هر شخصی دارای زندگی حقوقی است و میتواند در این زمینه با اعمال حقوقی و انجام دادن تکالیف خود نقش ایفا کند؛ بنابراین شخصیت ازنظر حقوقی عبارت است از وصف و شایستگی شخص برای اینکه طرف و صاحب حق و تکلیف باشد.
قانونگذار تعیین میکند که چه موجوداتی صاحب حق و تکلیف و دارای شخصیت هستند[1]. در همین راستا، بهموجب قانون[2] هر یک از افراد انسان در جامعه داراى شخصیت حقوقی هست و میتواند بهوسیلهی آن داراى حق و تکلیف گردد و آن را اجرا نماید. این قابلیت در اصل از طرف خداوند به اعتبار طبیعت انسانى در او به ودیعه گذاشتهشده است و بدینجهت انسان را شخص طبیعى مینامند[3].
1-2. زمان آغاز شخصیت درآیات و روایات
تشخیص زمان آغاز حیات و تکوین شخصیت حقوقی انسان، دارای اهمیت ویژهای در روابط حقوقی است، چراکه از این تاریخ است که حیات انسانی شروعشده و شخص موردحمایت کامل قانونگذار قرار میگیرد. در بین فقها و حقوقدانان در اینکه جنین در کدامیک از مراحل تکاملی خود از حقوق برابر با سایر افراد برخوردار است، اختلافنظر وجود دارد و در پاسخ به این سؤال که حیات انسانی از چه زمانی آغازشده و منشأ آثار حقوقی میگردد، دیدگاههای مختلفی را مطرح کردهاند.
مانند تشکیل نطفه (به طور قانونی یا غیرقانونی، اعم از اینکه در رحم استقراریافته یا نیافته باشد)، استقرار در رحم، ولوج روح در جنین، زنده متولد شدن و قابلیت زنده ماندن بعد از ولادت، همه از نظریههای قابلطرح دراینباره است. تشخیص اینکه کدامیک از این نظریهها صحیح است و جنین در چه مرحلهای دارای شخصیت حقوقی است، در مورد ماهیت جنین آزمایشگاهی نیز اثر دارد. بهعنوانمثال در بین نظریات چنانچه به این نتیجه برسیم که از زمان انعقادِ نطفه، شخصیت حقوقی جنین نیز شروع میشود، باید با جنین در آزمایشگاه نیز مانند یک انسان کامل رفتار شود و هرگونه تصمیمگیری در مورد آن باید با در نظر گرفتن کرامت انسانی و حقوق مربوطه باشد؛ اما در مقابل قائل شدن به هر یک از نظریات دیگر، فاصلهی بین انعقاد نطفه تا برخورداری از شخصیت را با ابهام خاصی روبهرو میکند که جنین در این مدت چه ماهیتی دارد و بدیهی است که این ابهام به وضعیت تخمک بارورشده در محیط آزمایشگاه نیز تسری پیدا میکند بنابراین در ادامه به بررسی ماهیت جنین و زمان آغاز شخصیت آن ازنظر آیات و روایات میپردازیم.
البته علیرغم اینکه آیات متعدد و روایات فراوانی به مسئلهی خلقت انسان و مراحل شکلگیری جنین پرداختهاند، اما در مورد ماهیت جنین تصریحی وجود ندارد. فقها نیز تنها به نقل روایات پیرامون دیهی جنین در مراحل تکوین، از بین بردن نطفه و برخورداری جنین از حقوقی خاص بسنده کردهاند. درنتیجه ما نیز در اینجا برای رسیدن به نتیجهی جامع و کامل در مورد شخصیت جنین به بررسی همین آیات و روایات میپردازیم.
در خلال آیات متعددی که دربارهی مراحل تکامل جنین انسان وجود دارد[4]، میتوان دودستهبندی از مراحل رشد جنین را مشاهده کرد؛ در یک دسته مراحل تکامل جنین به قبل و بعد از دمیده شدن روح تقسیمشده و در دستهبندی دیگر مراحل پیش از دمیده شدن روح در جنین ذکرشده است. این مراحل بهصورت کامل درآیات 12 تا 14 سورهی مؤمنون آمده است:
«و همانا ما آدمى را از گل خالص آفریدیم (12) آنگاه او را نطفهای در جاى استوار قراردادیم (13) آنگاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان ساختیم و سپس بر استخوانها گوشت پوشانیدیم (و پیکرى کامل کردیم) پسازآن خلقتى دیگرش انشا نمودیم. آفرین بر (قدرت کامل) خدا که بهترین آفرینندگان است (14)»
همانطور که ملاحظه میشود در این آیات مراحل آفرینش انسان قبل از دمیده شدن روح به پنج مرحله تقسیمشده است: آفرینش از خاک، نطفه، علقه، مضغه و عظام؛ اما در این آیات و تفاسیر تنها مراحل مختلف رشد جنین ذکرشده و در مورد ماهیت جنین پیش از ولوج روح مطلبی وجود ندارد. درنتیجه طبیعی است که مباحث مرتبط با آن باید از فحوای روایات صادره استخراج شود. در روایات نیز واژهی شخصیت حقوقی به کار نرفته است اما شاید بررسی روایات مربوط به سقطجنین و دیهی آن بهترین ملاک را در این زمینه به ما بدهد؛ چراکه با توجه به باب دیات در فقه، تعلق دیه به یک شیء نشان میدهد که آن شیء لااقل بخشی از وجود انسان را تشکیل داده و یا مستقلاً نفس مورداحترامی است؛ و مسلماً زمانی که سقطجنین و یا نطفه قبل و بعد از ولوج روح به طور مطلق ممنوع گردد و برای از بین بردن آن دیه تعیین شود نشاندهندهی حمایت شارع به این دلیل است که آن را انسان یا بخشی از وجود انسان میداند که با تعیین ملاک، ماهیت جنین آزمایشگاهی نیز مشخص میشود، به همین جهت در ادامه در دو سرفصل جداگانه با بررسی از بین بردن جنین قبل و بعد از ولوج روح، سعی میکنیم شخصیت جنین را مشخص کنیم.
1-2-1. شخصیت بالقوهی جنین قبل از ولوج روح
در این قسمت سعی میکنیم با بررسی تعدادی از روایات مربوط به از بین بردن جنین، ماهیت آن پیش از ولوج روح مشخص گردد. در این راستا، ابتدا حرمت از بین بردن جنین در هر مرحله را اثبات کرده و سپس علت دیهی از بین بردن نطفه، مشخص میگردد و به این سؤال پاسخ داده میشود که آیا دیهی سقطجنین قبل از ولوج روح به علت انسان بودن آن است یا فلسفهی دیگری دارد و درنهایت بیان میکنیم، منظور از نطفهای که از بین بردن آن حرام است چیست و آیا این حرمت شامل جنین آزمایشگاهی نیز میشود.
1-2-1-1. حرمت از بین بردن نطفه
در بین فقها در مورد حرمت سقطجنین حتی قبل ولوج روح اختلافنظری وجود ندارد[5]. دلیل عمدهی چنین حرمتی روایاتی است که به حد استفاضه و حتی تواتر معنوی رسیدهاند[6] که در ادامه به آنها اشاره میشود:
1- صحیحهی رفاعه: «به امام صادق (ع) عرض کردم: کنیزى خریدم که عادت او، به دلیل فساد خون، یا وجود باد در رحم، قطعشده است. ازاینرو دارویى به وى خورانده مىشود که همان روز، خون مىبیند. آیا این کار براى من جایز است، درحالیکه نمىدانم قطع خون از باردارى است و یا علت دیگرى دارد؟ امام فرمود: این کار را نکن. گفتم: عادت وى فقط یک ماه به تأخیر افتاده و برفرض هم به خاطر حمل باشد، نطفهای است و از بین بردن نطفه مانند کسى است که با عزل، نطفه را از بین مىبرد (چطور عزل را جایز مىدانید ولى این مورد را جایز نمىشمارید) حضرت مىفرمایند: (این مورد با عزل تفاوت دارد چراکه) نطفه هنگامیکه در رحم واقع مىشود امکان تبدیل به مضغه و سپس به علقه و سپس به آنچه خدا بخواهد، دارد؛ ولى نطفهاى که در غیر رحم واقع شود چیزی خلق نمیشود، پس به آن زن اگر یک ماه حیض او بندآمده و از وقت حیض او گذشته، دارویی ندهید»[7].
2- موثقهی اسحاق بن عمار: «به امام رضا (ع) گفتم: زنی از بارداری میترسد آیا جایز است دارویی بخورد و در اثر آن، آنچه در شکم دارد سقط کند؟ فرمودند: نه گفتم: او نطفهای بیش نیست! فرمودند: ابتدای خلقت و آفرینش انسان نطفه است»[8].
روایت سوم روایتی است که دیهی از بین بردن جنین را در مراحل مختلف بیان میکند. در این روایت آمده است:
3- «از امام علی بن حسین (ع) دربارهی مردى پرسیدم که با پایش به زن حاملهاى زده و جنین بهصورت مرده سقط شده است. حضرت فرمود: اگر نطفه باشد، بر مرد بیست دینار است. پرسیدم: نطفه کدام است؟ حضرت فرمود: نطفه زمانی که در رحم واقع مىشود پس چهل روز در آنجا میماند. حضرت فرمود: اگر جنین درحالیکه علقه است سقط شده، بر او چهل دینار است. پرسیدم: علقه چیست؟ حضرت فرمود: همان است که در رحم قرار مىگیرد و هشتاد روز در آن مانده است. حضرت فرمود: و اگر جنین درحالیکه مضغه است سقط شده، بر مرد شصت دینار است. گفتم: مضغه تعریفش چیست؟ حضرت فرمود: آن همان است که در رحم قرار مىگیرد و صدوبیست روز در رحم مانده است. حضرت فرمود: و اگر جنین درحالیکه انسانى است باجان و آفریدهشده و استخوان و گوشت دارد و اعضا و جوارحش مشخصشده است و روح عقل در آن دمیده شده سقط شده، در این صورت بر مرد، دیهی کامل است...»[9].
قطعاً از مجموع این روایت حرمت نطفه و منع از بین بردن آن در هر مرحلهای که باشد فهمیده میشود؛ اما برای اینکه بفهمیم آیا این حرمت سقط نطفه در هر مرحله و تعلق دیه به آن ما را به شخصیت جنین رهنمون میسازد یا نه در ادامه با توجه به این روایات دو سؤال مطرح کرده و تحت عنوان علت دیهی از بین بردن جنین به هر یک جواب میدهیم.
1- از طرفی بیان کردیم وجود دیه برای یک شیء لااقل نشان میدهد که آن شیء یا نفس مورداحترام و یا جزئی از وجود انسان است، سؤالی که پیش میآید این است که آیا دیه برای سقطجنین به این دلیل است که جنین جزئی از بدن زن محسوب میشود و چون به بدن زن آسیبی واردشده دیه واجب میگردد و یا جنین نفسی مورداحترام و وجودی مستقل و انسانی دارد و تعلق دیه به خاطر از بین بردن نفس مورداحترام است. مسلماً اگر به این نتیجه رسیدیم که جنین جزئی از بدن مادر است، حرمت سقط و تعلق دیه به آن نمیتواند ناشی از شخصیت جنین باشد.
2- سؤال دوم این است که این چه حیاتی است (برفرض اینکه جنین را موجودی مستقل و نفسی مورداحترام بدانیم) که به آن دیه تعلقگرفته اما دیهی ثابتی ندارد و با رشد جنین در هر مرحله دیهی آن نیز زیاد میشود؟
1-2-1-2. علت دیهی از بین بردن جنین
از روایات مربوط به ارثِ دیهی جنین برمیآید که دیهی جنین به علت حیات خود جنین است و متعلق به وراث جنین میباشد.
در روایتی امام صادق (ع)، در مورد مادری که جنین خود را ولو در مرحلهی علقه یا مضغه عمداً اسقاط نموده، فرمودند: «باید دیهی جنین را به پدرش بدهد و از ارث، وی محروم است، زیرا مادر وی را کشته است و میدانیم که قاتل از مقتول ارث نمیبرد»[10].
مطابق روایت دیهی از بین بردن جنین در هر مرحلهای که باشد به ورثهی جنین میرسد و چون قتل مورث توسط وارث از موانع ارث است و در اینجا مادر وارثی است که مورث خود (جنین) را کشته و از ارث محروم است، درحالیکه اگر جنین جزئی از بدن مادر بود، وی مجبور به پرداخت دیه نمیشد، چراکه درنتیجهی سقط به بدن خودش آسیب وارد کرده بود؛ بنابراین این روایت نشان میدهد جنین حتی اگر به حدی نرسیده باشد که روح در آن دمیده شده باشد، باز هویت و وجودی مستقل از بدن مادر دارد و چون برای از بین بردن و صدمه به آن دیه معینشده، دارای حیات است و لزوم دیه بر مراتب جنین از آغاز به جهت فوت شدن مال مادر نیست.
اما این چه حیاتی است که به آن دیه تعلقگرفته اما دیهی ثابتی ندارد و با رشد جنین در هر مرحله دیهی آن نیز زیاد میشود؟ یکی از مفسرین در کلام خود به این حیات اشارهکرده و آورده است: «در آغاز که نطفه منعقد مىشود تنها داراى یک نوع «حیات نباتى[11]» است، یعنى فقط تغذیه و رشد و نمو دارد، ولى از حس و حرکت که نشانهی «حیات حیوانى» است و همچنین قوهی ادراکات که نشانهی «حیات انسانى» است در آن خبرى نیست»[12]. از طرف دیگر، این قضیه را مىتوان بهعنوان یک قانون مسلم علمى مطرح کرد که هر یک از موجودات در مسیر تحولاتى که براى رسیدن به یک هویت سپرى مىکنند، هراندازه که حرکت بیشترى صورت بگیرد و موجود بتواند به نقطهاى که هویتش در آن بروز خواهد کرد نزدیکتر شود، تعین و فعلیت او بیشتر و کاملتر مىگردد و هراندازه که فاصلهی میان نقطهی حرکت و نقطهی هویت بیشتر باشد، به جهت تعدد و تنوع مسیرهاى ممکن که در سر راه موجود قرارگرفته تعین و فعلیت آن ضعیفتر است. در مورد انسان هم مواد اولیهی تشکیل نطفه تا نطفه و از نطفه به تکون انسانى در رحم زن رسیدن، مسیرهاى فراوانى وجود دارد. هراندازه که آن مواد به هویت نطفه نزدیکتر مىشوند، انعطاف خود را در مسیرهاى متعدد و متنوع دیگر از دست مىدهند و در حال نطفه بودن داراى هویتى مشخص و معین مىگردد که باید مسیر مخصوصى را سپرى کند. در این مسیر نیز همواره درحرکت و تحول است و از هویتهاى مختلفى (علقه، مضغه، عظام و ...) مىگذرد و در هر یک داراى موقعیت معینى ازنظر طبیعى و انسانى است. این مسیر همان مسیری است که بهطورکلی در قرآن مجید به ترتیب درآیات سورهی مؤمنون آمده است[13] و قبلاً به آنها اشاره کردیم. پس نطفه از زمانی که حیات نباتی خود را آغاز میکند هر چه به هویت انسانی نزدیکتر میشود، یعنی بیشتر رشد میکند، بیشتر موردحمایت قرار میگیرد و بالتبع از بین بردن آن دیهی بیشتری دارد.
جمع بین تعلق دیه به از بین بردن جنین و برخورداری وی از حیات نباتی، ما را به این نتیجه رهنمون میرساند که همین حیات نباتی در جنین دارای حرمت و احترام بسیاری است، بهطوریکه شارع و بالتبع قانونگذار از زمانی که این حیات آغاز میشود، حقوقی را برای جنین فرض کرده و از بین بردنش را حرام میداند. چراکه در نظر شرع، انسان به حدی دارای احترام، شأن و کرامت است که موجودی که انسانیتش به فعلیت نرسیده، از این احترام برخوردار است. پس علیرغم اینکه جنین از زمان انعقاد نطفه حیات نباتی دارد، درنتیجه علیالظاهر از شخصیت حقوقی نباید برخوردار باشد ولی با توجه به احکامی که شارع برای آن وضع کرده میتوان گفت، شارع جنین را انسان فرض کرده است. پس جنین به تبع دستور شارع نوعی شخصیت تبعی دارد. این شخصیت بهحکم شرع ایجادشده است و در شرایطی همچون تهدید حیات جان مادر یا عسر و حرج این شخصیت میتواند بازهم بهحکم شرع منتفی شود. در همین راستا مادهی 957 ق.م بیان میکند: «حمل از حقوق مدنی متمتع میگردد مشروط بر اینکه زنده متولد شود».
در اینجا ممکن است تعارضی به وجود آید، از طرفی بیان کردیم برخورداری نطفه از شخصیت حقوقی از زمان انعقاد نظریهی صحیحی نیست، چراکه در این صورت سقط آن در هیچ شرایطی مجاز نبود، درحالیکه در مواردی سقطجنین مجاز است، بنابراین نطفه از زمان انعقاد دارای شخصیت حقوقی نیست. از طرف دیگر در بررسیهای روایی به این نتیجه رسیدیم که حیات نطفه در هر مرحلهای موردحمایت شارع است و مادهی 957 قانون مدنی هم حمل را در هر مرحلهای که باشد از حقوق مدنی متمتع میداند و معتقد است حمل از اهلیت تمتع برخوردار است و اهلیت تمتع ملاک شخصیت حقوقی است، پس اگر قائل شدیم حمل اهلیت تمتع دارد، از شخصیت حقوقی هم برخوردار است.
در حل این تعارض باید گفت، حمل تا زمانی که به یک انسان تبدیل نشده، انسانی بالقوه است و شخصیت حقوقی بالقوهای نیز دارد و هنگامیکه انسانیت به فعلیت رسید، شخصیت حقوقی هم بالفعل میشود؛ بنابراین مادهی 957 ق.م در مقام بیان همین شخصیت حقوقی بالقوه است و از حیات همین شخصیت بالقوه در روایات حمایتشده است، درحالیکه منظور ما از عدم برخورداری جنین از شخصیت حقوقی از زمان انعقاد نطفه شخصیت حقوقی بالفعل است.
اگر ما این شخصیت حقوقی بالفعل را برای جنین صحیح میدانستیم، زمانی که حیات دو موجود زنده (مادر و جنین) که دارای شخصیت حقوقی بالفعل هستند باهم تعارض پیدا میکرد، نمیتوانستیم حیات یکی را بر دیگر ترجیح داده و اجازهی سقطجنین قبل ولوج روح را در صورت تهدید جان مادر بدهیم، درنتیجه بیان کردیم قائل شدن به شخصیت حقوقی برای جنین از زمان انعقاد نطفه موجب حرمت هرگونه سقط حتی به استناد تهدید حیات مادر میشود؛ اما اگر جنین را دارای شخصیت حقوقی بالقوه بدانیم ضمن حرمت این شخصیت و حیات آن، در تعارض حیات یک شخصیت حقوقی بالقوه (جنین) و بالفعل (مادر) موجودی که دارای حیات و شخصیت بالفعل است اولویت داشته و حیاتش مقدم است.
بنابراین با بررسی روایات مشخص شد که نطفه نفساًدارای احترام و حرمت و شخصیت حقوقی بالقوه یا تبعی است، ولی چون هدف اصلی ما در این مقاله تبیین ماهیت جنین آزمایشگاهی است و جنین آزمایشگاهی همآزمایشگاهی همۀت تخمک بارور شدهای است که تنها مدت کوتاهی پس تشکیل در آزمایشگاه قرار دارد، باید مشخص گردد منظور از نطفه در اینجا چیست و نطفه دقیقاً از چه زمانی و در چه مرحلهای برخوردار از شخصیت بالقوه و موردحمایت شارع است و آیا این حمایت شامل جنین موجود در خارج رحم نیز میشود یا مختص جنین داخل رحمی است. در این راستا در این قسمت روایاتی که به بیان ماهیت نطفه میپردازند، بررسی میگردد.
1-2-1-3. معنای نطفه
همانطور که ملاحظه شد، در روایت سوم، امام زینالعابدین (ع) دیهی جنین را در مراحل مختلف بیان میکنند و به علت سؤال راوی در مورد ماهیت هر مرحله، تعریف مختصری نیز ارائه میدهند. در این روایت هنگامیکه امام حد نطفه را بیان میکنند، نکته قابلتوجه این است که میفرمایند: «نطفه زمانی که در رحم واقع میشود پس چهل روز در آنجا مستقر میشود[14]».
اما جای سؤال است که آیا شرط استقرار در رحم برای حمایت از جنین موضوعیت دارد، بهگونهای که جنینهای موجود در آزمایشگاه، مشمول احکام فقهی مترتب بر جنین نمیشوند و یا شرط استقرار در رحم، ناظر به فرد غالب در عصر معصوم است که امکان ایجاد نطفهی انسانی خارج از رحم وجود نداشته و مهم انعقاد نطفه انسانی و حمایت از آن است، پس جنین آزمایشگاهی که نطفهاش در محیط خارج از رحم منعقدشده، دارای حرمت است؛ بنابراین در ادامه این دو نظر مورد بررسی قرار میگیرد:
الف- نطفهی مستقر شده در رحم
ممکن است ادعا شود منظور از نطفهای که حیات آن مورد حمایت شارع است و از بین بردن آن دیه دارد، نطفهای است که در رحم مستقر شده باشد. ازجمله ادلهای که ممکن است برای این ادعا اقامه شود، موارد زیر است:
1- جنین مادهای است که از ترکیب اسپرم و تخمک در داخل رحم به وجود آمده است؛ بنابراین آنچه معنای کلمهی جنین» را تأیید میکند مربوط به استتاری است که در نتیجهی این تعریف محقق شده است (در رحم زن ترکیب اسپرم و تخمک اتفاق افتاده)، همانطور که مجنون کسی است که عقلش پنهان شده و جان به خاطر پنهان بودنش از انظارِ مردم به این نام خوانده میشود و جنین هم در اصل لغت موجودی است که در رحم مادر بین ظلمات سهگانه پنهان و مستور است؛ بنابراین حرمت تخمک بارور شده به مکان وجود آن مرتبط است و قیمت و حرمت آن زمانی است که در رحم باشد[15] و جنین خارج از رحم حرمتی ندارد.
2- حمل، اتصال تخمک بارور شده در بافت رحم است و این مرحله بعد از قرار گرفتن تخمک بارور شده در رحم زوجه، کامل میشود؛ اما قبل از انتقال و اتصال به رحم، حملی وجود ندارد، درنتیجه مجالی برای صحبت از حرمت حملی که به وجود نیامده نیست. بهعلاوه تا قبل از اتصال احتمال دارد اولین مرتبهی حیات هم محقق نشود و باید اتصال صورت گیرد تا رشد و نمو حاصل شود[16] پس نطفهای که در آزمایشگاه ایجادشده جنین یا حمل نیست و هرگاه به رحم منتقل و در بافت آن مستقر شد، مشمول حمایت شارع میشود.
3- فقها در بیان نطفه و ماهیت آن آوردهاند: «نطفه زمانی که در رحم مستقر شود و استعداد رشد و نمو را پیدا کند، دیهاش بیست دینار است و مجرد القا در رحم همراه تحقق استقرار کفایت میکند»[17] و یا اینکه تصریح کردهاند: «احکام نطفه مربوط به زمانی است که نطفه در رحم مستقر شود و مبدأ رشد انسانی باشد»[18].
درنتیجه فقها بیست دینار دیه را برای نطفهی مستقر در رحم ثابت میدانند[19] و آن را به مشهور فقها نسبت میدهند[20].
قطعاً آوردن این قید توسط اکثر فقها نشان از آن دارد که این قید در کلام معصوم آمده است، چنانچه در مباحث قبلی به یکی از این روایات اشاره شد. در همین راستا باید گفت عبارت «هنگامیکه در رحم مستقر میشود[21]» شرطی است که معصوم به آن اشارهکرده است و نمیتوان مفهوم مخالف این شرط را نادیده گرفت.
بنابراین استقرار در رحم موضوعیت دارد و منظور از نطفه» در روایات زمانی است که نطفهی منعقدشده در رحم استقرار یابد و از این زمان است که شخصیت حقوقی بالقوه آغاز میشود. پس جنین آزمایشگاهی مادام که در محیط آزمایشگاه است چون شرط استقرار در رحم را ندارد پس شخصیت حقوقی هم ندارد.
ب- نطفهی منعقدشده
ممکن است بیان شود منظور از واژهی نطفه در روایات نطفهای است که منعقدشده و نطفه از زمان انعقاد، موردحمایت قرارگرفته است و فرقی نمیکند این نطفه داخل یا خارج رحم باشد. مهمترین دلیلی که برای دفاع از این دیدگاه وجود دارد توجه به روایات زیر است:
1- موثقهی اسحاق ابن عمار
در این روایت که متن آن در صفحات قبل ذکر شد، قول امام (ع) در مقام بیان حرمت اسقاط نطفه است و صراحت دارد در اینکه اسقاط مبدأ خلقت انسان حرام است، پس بر حرمت سقطجنین در هر مرحلهای که باشد دلالت دارد[22] و نمیتوان نسبت به اطلاق حدیث بیتفاوت بود و آن را مقید کرد به نطفهای که در رحم مستقر شده است.
2- حدیث رفاعه
در این حدیث سؤال از زنی بود که عادت وی یک ماه به تأخیر افتاده بود و نمیدانست علت آن به خاطر بیماری است یا حمل، بنابراین در اینجا نیز احتمال بارداری وجود دارد و شک در وجود یا عدم وجود حمل است ولی امام خوردن دارویی را که موجب از بین رفتن نطفهی احتمالی میشود منع میکنند. چراکه نطفه هنگامیکه در رحم واقع مىشود امکان تبدیل به مضغه و سپس به علقه و سپس به آنچه خدا بخواهد، دارد؛ ولى نطفهاى که در غیر رحم واقع شود چیزی از او خلق نمیشود.
این روایت در بردارندهی نکاتی است که نشان میدهد نطفه از زمان انعقاد دارای حرمت است، ازجمله:
الف- بر حرمت نوشیدن دارو برای دیدن خون حیض دلالت میکند، آنهم زمانی که احتمال بارداری وجود دارد[23]، پس حدیث بر وجوب احتیاط و عدم اجرای قاعدهی استصحاب عدم حمل دلالت میکند و این توجه زیاد شارع به نطفه را نشان میدهد[24]، بهطوریکه هنگام شک و احتمال در وجود نطفه، احتیاط واجب میگردد[25]. طبق روایت امام اسقاط نطفهای را که وجودش احتمالی است منع کردهاند، پس چه طور ممکن است از نطفهای که وجودش قطعی است ولی در رحم استقرار نیافته، حمایت نشده باشد؛ بنابراین نطفه به طور مطلق (خواه در رحم مستقرشده، خواه مستقر نشده باشد) موردحمایت بوده و از بین بردن آن حرام است.
ب- نکتهی دیگر این است که در این روایت بین نطفه قبل از وقوع در رحم و نطفه پس از وقوع در رحم فرق قائل شده است و از نحوهی پاسخ امام (ع) فهمیده مىشود که اتلاف نطفه با عزل جایز است، چراکه نطفه پس از وقوع در رحم مبدأ انسان است، ولى قبل از آن هنوز چنین مبدئیتى نیافته است[26]. تعلیلی که در این روایت در مورد فرق میان عزل و از بین بردن نطفه آمده، اقتضا میکند که حرمت اتلاف نطفه مخصوص موردی است که نطفه مرتبهای از قابلیت انسان شدن را طی کرده باشد و هنگامیکه اسپرم مرد در رحم با تخمک زن ترکیب و منعقد شد، آنگاه قابلیت لازم برای تبدیل شدن به انسان را پیدا میکند[27] پس اتلاف آن حرام است.
ج- نقد و بررسی ادله
به نظر میرسد دیدگاه آغاز شخصیت بالقوهی جنین از زمان استقرار در رحم ایراداتی دارد، ازجمله:
یکی از ادلهای که طرفداران این دیدگاه برای اثبات ادعای خود به آن تمسک کردهاند، معنای لغوی جنین یعنی استتار در رحم است، درحالیکه ممکن است انتخاب واژهی جنین» به معنای موجودی که در رحم مستتر شده، ازآنجهت باشد که در آن عصر فرد دیگری برای آن قابلتصور نبوده است. بهعلاوه ادعای عدم رشد و نمو تخمک بارور شده قبل از نفوذ در بافت و جدارهی رحم، صحیح نیست، چراکه از زمان انعقاد، نطفه شروع به تقسیم و رشد سلولی کرده و همزمان با تکثیر سلولی در لولههای رحمی و به سمت رحم حرکت میکند، بنابراین نطفه قبل از نفوذ در بافت رحم و استقرار رشد و نمو دارد؛ بنابراین حتی اگر قول آنها را بپذیریم که حمل، اتصال تخمک بارور شده در بافت رحم است، درنتیجه نتوان در این زمان از حرمت و شأن حمل صحبت کرد، ولی میتوان به حرمت نطفهی منعقد شده قائل شد.
بهعلاوه، اگرچه در فقه عبارت نطفهی مستقر شده» مشاهده میشود، اما همانطور که قبلاً اشاره شد فقها در کنار استقرار در رحم، از استعداد رشد و نمو و مبدأ و آغاز انسان شدن نام بردهاند. پس ملاک این است که موجود زندهاى در گذرگاه حیات انسانى در حال حرکت باشد و استعداد رشد و نمو را داشته باشد، این از با اهمیتترین دلایل احترام و حیثیت جان آدمى است؛ بنابراین در این روایت بهطورکلی نطفه پس از انعقاد دارای حرمت و احترام است، بهطوریکه به استناد شک در بارداری نمیتوان شرایطی را فراهم کرد که اگر نطفهای منعقد شده، از بین برود. پس با توجه به این ادله و احترام نطفه از زمان انعقاد، جنین آزمایشگاهی نیز از زمان انعقاد نطفه از این احترام و حرمت برخوردار است.
البته بعضی از فقها هم به صراحت دیهی نطفه را بیست دینار میدانند و بهشرط استقرار در رحم هم اشارهای نکردهاند[28].
با توجه به این نکات ناقص بودن ادلهی قائلین به آغاز شخصیت بالقوهی جنین از زمان استقرار در رحم، مشخص میشود. درحالیکه آغاز شخصیت بالقوهی جنین از زمان انعقاد نطفه، ملاک را توجه به اطلاق روایات و مفاهیم برداشتهشده از آن قرار داده و برای نطفه از زمان انعقاد احترام قائل شدهاند و ایرادی ازاینجهت به ادلهی آنها وارد نیست؛ بنابراین میتوان گفت نطفه از زمان انعقاد دارای حرمت و احترام و برخوردار از شخصیت حقوقی بالقوه است.
بر اساس این نتیجه، میتوان این حکم را درمورد تخمک بارور شده در محیط آزمایشگاه نیز تسری داد، زیرا:
1- اسپرم بعد از تلقیح با تخمک در لولهی آزمایشگاه دارای همان قابلیتی است که نطفه بعد از انعقاد در رحم دارد؛
2- با توجه به روایات، تخمک بارور شده در بدن زن، از زمان ترکیب اسپرم و تخمک ذاتاً دارای حرمت است و زمانی که حرمت از زمان تلقیح باشد، فرقی ندارد این تلقیح داخل رحم یا خارج آن اتفاق افتاده باشد و مکان نطفهی بارور شده در احکام مربوط به حرمت و عدم حرمت اثری ندارد،
بنابراین جنین و بالتبع جنین آزمایشگاهی از زمان انعقاد تا ولوج روح (چراکه بررسیهای ما در این قسمت تا قبل از ولوح روح بود) دارای شخصیت حقوقی بالقوه است.
1-2-2. شخصیت بالفعل جنین بعد از ولوج روح
مبنای ما در بررسی شخصیت جنین بعد از ولوج روح آیهی 14 سورهی مؤمنون است که در آن ضمن بیان مراحل قبل از ولوج روح به خلقت و آفرینشی خاص اشاره شده است. خداوند در این آیه میفرماید: «آنگاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان ساختیم و سپس بر استخوانها گوشت پوشانیدیم (و پیکرى کامل کردیم) پسازآن خلقتى دیگرش انشا نمودیم. آفرین بر (قدرت کامل) خدا که بهترین آفرینندگان است».
در آیهی فوق برای بیان آفرینش جنین قبل از ولوج روح، همهجا تعبیر به خلق» شده، اما هنگامیکه به آخرین مرحله مىرسد از تعبیر انشاء استفاده شده است. این تغییر سیاق از خلقت، به انشا به خاطر آن است که دلالت کند بر اینکه آنچه در این مرحله به وجود آمده چیز دیگرى و حقیقت دیگرى است غیر ازآنچه در مراحل قبلى بود. خداوند در انشاء اخیر، جنین را صاحب حیات و قدرت و علم کرد و به او جوهرهی ذاتى داد که نسخهی آن در مراحل قبلى یعنى در نطفه و علقه و مضغه و عظام پوشیده به لحم نبود، پس در مرحلهی اخیر چیزى به وجود آمده که کاملاً مسبوق به عدم بود یعنى هیچ سابقهاى نداشت[29] پس این همان مرحلهاى است که جنین وارد مرحلهی حیات انسانى مىشود، حس و حرکت پیدا مىکند و به جنبش درمیآید که در روایات اسلامى از آن تعبیر به مرحلهی نفخ روح (دمیدن روح در کالبد) شده است[30].
از این مرحله در روایات نیز با الفاظ خاصی یادشده است که به یک نمونه از آنها اشاره میکنیم.
در روایتی امام صادق (ع) دیهی مراحل مختلف جنین را از امیرالمؤمنین على (ع) نقل میکنند[31] تا اینکه این عبارت را میفرمایند: «چون آفرینش جدیدى در آن (جنین) ایجاد شد که همان روح است، پس او در این هنگام یک انسان است که دیهی آن هزار دینار کامل است اگر پسر باشد و اگر دختر باشد، پس دیهاش پانصد دینار است».
در این روایت امام پس از بیان دیهی جنین قبل از ولوج روح در مراحل نطفه، علقه، مضغه، عظام و پوشش گوشت، از آفرینشی جدید دریکی از مراحل رشد جنین نام بردهاند و آن را همان روح میدانند. مشابه این عبارت در آیهی 14 سورهی مؤمنون هم وجود داشت (...ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ...) که در اینجا معصوم بهصراحت آن را به روح تفسیر کردهاند و فرمودهاند که پسازاین آفرینش جدید که برخورداری جنین از روح است، او یک انسان محسوب میشود و به همین علت سقط آن موجب دیهی کامل است.
بنابراین درصورتیکه پیشرفت علم و دانش به حدی رسد که بتوان جنین را تا مرحلهی ولوج روح در آزمایشگاه پرورش داد، با توجه به روایات باید دانست بعد از ولوج روح قطعاً جنین دارای شخصیت حقوقی است و دیگر مجال تردید نخواهد بود که جنین داخل رحم است یا خارج آن، چراکه آیات و روایات صادره در این باب اطلاق دارد.
درنتیجه شخصیت و حقوق بالقوهی جنین از زمان انعقاد نطفه با ولوج روح بالفعل میشود، لیکن همانطور که گفتهشده شخصیت جنین متزلزل است و هنگامی مستقر و پایدار میشود که زنده به دنیا آید اگرچه بعد از تولد بمیرد[32]. منتها این شرط (زنده متولد شدن) به گذشته نیز اثر دارد و به جنین از تاریخ انعقاد نطفه اهلیت اعطا میکند و حقوق جنین از آن زمان بالفعل میشود. این نکته از لحن مادهی 957 قانون مدنی که تمتع حمل» از حقوق مدنی را مشروط به زنده متولد شدن او میداند، قابل فهم است و نشان میدهد زنده متولد شدن به گذشته (دوران حمل) سرایت کرده است.
2. مال نبودن جنین آزمایشگاهی
اگرچه مال بودن جنین آزمایشگاهی دیدگاهی است که توسط عدهای در مورد ماهیت این جنین مطرح شده است لیکن در این مبحث ابتدا با شناخت معنای مال و با استفاده از عناصرآن، این نظریه رد خواهد شد.
2-1. معنای مال
مال کلمهای است عربی که امروزه در معنای چیزی که تملک پذیرد به کار میرود[33]. در زبان فارسی هم این واژه رایج است و در تعریف آن آمده: «مال چیزی است که در ملک کسی بوده و ارزش مبادله داشته باشد»[34].
در قانون مدنی علیرغم استفاده از واژهی مال، تعریفی از آن ارائه نشده و قانون مدنی بدون ارائهی تعریفی در این زمینه، مال را به منقول و غیرمنقول تقسیم کرده است.
در زبان شارع هم معنای عرفی مال به کار گرفته شده است و هیچ اصطلاح خاصی دراینباره وجود ندارد. بهطوریکه بسیاری از فقها مال را تعریف نکرده و آن را بینیاز از تعریف دانستهاند و شناخت آن را به عرف واگذار نمودهاند. یکی از فقها در مورد معنای مال آورده است: «معنای ملکیت و مالیت و ملک و مال، عرفی است که به توضیح شرع و نیز به دلیل شرعی نیاز ندارد، بلکه برای تعریف آنها، عرف و لغت را باید دید»[35]. به همین دلیل در متون اسلامی، مال و مالیت تعریف نشده است. بنابراین به نظر میرسد بهترین راه برای شناخت مال، شناسایی عناصر اصلی یا شروط اساسی مال است که در ادامه به بررسی آن میپردازیم:
2-2. عناصر اساسی مال
برای تحقق مال وجود چند شرط ضروری است، بهطوریکه به چیزی میتوان مال گفت که دارای دو شرط اساسی زیر باشد:
2-2-1. قابل اختصاص یافتن به شخص یا ملت معین
اشیائی مانند دریاهای آزاد، هوا و خورشید، از ضروریترین وسایل زندگی هستند؛ ولی چون هیچکس نمیتواند نسبت به آنها ادعای مالکیت انحصاری کند، مال محسوب نمیشوند. احتمال دارد اشخاص بخشی ناچیز از هوا یا انرژی خورشیدی را به خود اختصاص دهند و تملک کنند، ولی این تملک که چهرهای از انتفاع از این نعمتهای خداداد و همگانی است، باید بهگونهای باشد که مزاحم بهرهبرداری عموم از آنها نباشد[36]. البته برخلاف آنچه در بدو امر به ذهن متبادر میشود تعلق فعلی مال به مالک، عنصر مالیت چیزی نیست، یعنی لزومی ندارد مال دارای مالک خاص و بالفعل باشد بلکه امکان اختصاص یافتن نیز کفایت میکند[37].
2-2-2. مفید بودن و نیازی را برطرف کردن
داشتن نفع، شرط حتمی تحقق مال است[38]. به عبارتی برای اینکه شیء مال محسوب شود باید مفید بوده و موردنیاز مردم باشد، بهطوریکه یکی از فقها مال را چیزی میداند که نیازی از نیازهای زندگی بشر را برآورده سازد و از این طریق دارای مطلوبیت و مورد رغبت مردم باشد[39]. با توجه به اینکه همین منافع کالا، توجه و رغبت مردم و روی آوردن آنها بهسوی کالا را در پی دارد، از این منظر عدهای مالیت را تابع رغبت و توجه مردم میدانند[40]، بهگونهای که یکی از فقها در وصف مالیت آورده است: «مالیت اعتبار عقلایی ناشی از رغبت مردم به چیزی است، بهطوریکه برای به دست آوردنش بر یکدیگر پیشی گیرند، کشمکش کنند، خواه مانند غذا از نیازهای اولیه باشد یا همچون ادویه که به آن نیاز عارضی دارند و یا برای رفاه و لذت باشد»[41].
البته باید به این نکته نیز توجه نمود، در جهان حقوق، منفعتی اعتبار دارد که، نهتنها در دید عرف و نزد خردمندان فایده به شمار رود، قانون و اخلاق نیز آن را مباح بدانند. پس میتوان شرط منفعت عقلایی و مشروع داشتن را در مالیت داشتن خلاصه کرد[42]. قانون مدنی در مادهی 215 قانون مدنی مالیت داشتن و به طور مطلق متضمن منفعت عقلایی و مشروع بودن را برای مورد معامله لازم دانسته است. مادهی 215ق.م مقرر میدارد: «مورد معامله باشد مالیت داشته و متضمن منفعت عقلایی و مشروع باشد».
2-3. ادله عدم مالیت جنین آزمایشگاهی
2-3-1. مغایرت باشخصیت بالقوهی جنین
به این نتیجه رسیدیم که جنین از زمان انعقاد نطفه دارای شخصیت حقوقی بالقوه استو به همین جهت از این زمان مطابق فقه و قانون از حقوقی برخوردار است. بهطوریکه در مادهی957 قانون مدنی آمده است: «حمل از حقوق مدنی متمتع میگردد مشروط بر اینکه زنده متولد شود».
یکی از حقوق مدنی حق استقلال در شخصیت حقوقی یعنی حق آزادی در برابر بردگی است. هر انسانی اصالتاً آزاد است و هیچکس حق ندارد دیگری را به بردگی بگیرد[43]. با توجه به مادهی مذکور حمل از حقوق مدنی برخوردار است، بنابراین از حق استقلال در شخصیت حقوقی هم برخوردار میگردد و هیچکس حق ندارد آن را به بردگی بگیرد، درحالیکه قائل شدن به مالیت جنین آزمایشگاهی بدین معناست که جنینی که دارای شخصیت حقوقی بالقوه است، قابلیت تملک توسط دیگران را دارد و چون مال است چهبسا دیگران ممکن است آن را تملک کنند. تملک کردن جنین هم مساوی است با بردگی، که خلاف حقوق اساسی هر انسان است.
2-3-2. مخالفت با بعد جمعی کرامت انسانی
مطابق این دلیل مال دانستن جنین آزمایشگاهی مخالف بعد جمعی کرامت انسانی است که در این قسمت ابتدا توضیحاتی مختصر در مورد کرامت و ابعاد آن بیان میشود تا مغایرت مال بودن جنین آزمایشگاهی باکرامت انسانی مشخص گردد.
کرامت و شأن انسان یکی از مهمترین اصول مذهب اسلام است که مهمترین و مشهورترین دلیل برای اثبات آن آیهی 70 سورهی اسراء است[44]. خداوند در این آیه انسان را بهعنوان نوع کریم معرفی میکند و میفرماید: «بهراستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم». از این آیه استفاده میشود که افراد انسان دارای حق کرامت ذاتی هستند و به همین دلیل، همهی افراد انسانی باید کرامت و حیثیت را برای هم بهعنوان یک حق بشناسند و خود را در برابر آن حق مکلف ببینند. منشأ این کرامت ذاتی عبارت است از رابطهی بسیار مهم و با ارزش خداوند با انسان که از روح خود در انسان دمید[45] و با این تکریم با عظمت، او را شایستهی سجدهی فرشتگان فرمود. پس مادامیکه خود انسان کرامت و حیثیت را به جهت جنایت و خیانت بر خویشتن یا دیگران از خود سلب نکند دیگران مکلف به مراعات این حق هستند، همانگونه که مکلف به رعایت حق حیات یکدیگر هستند[46] به همین دلیل در نظام اسلامی هرگونه عملی ازجمله غیبت، تجسس، تهمت و.... که به جنبههایی از کرامت و شخصیت دیگران آسیب وارد میکند ممنوع شده است.
ابعادکرامت:
مفهوم کرامت دارای دو بعد اصلی است. این مفهوم اگرچه در بعد فردی از حقوق و کرامت انسانهایی سخن میگوید که شخصیت دارند و در میان ما حاضرند. اما در بعد جمعی کرامت، سخن از انسانیت در میان است و در این بعد است که موجوداتی مانند سلول تخم، رویان چند روزه، یا جسد انسان که غالباً شخص انسانی تلقی نمیشوند، تحت پوشش مفهوم کرامت انسانی قرار میگیرند و هر رفتاری با آنها جایز نیست. زیرا این موجودات به مجموعهی انسانیت تعلقی قوی دارند، و همین تعلق ویژه، الزامات کرامت انسانی را به ایشان تسری میدهد و درنتیجه درجاتی از احترام را پیدا میکنند[47].
بنابراین اگرچه بیان کردیم جنین پس از ولوج روح دارای شخصیت حقوقی بالفعل است و برخوردار از کرامت انسانی، اما «از بدو تشکیل سلول تخم تا زمان کسب شخصیت رویان یا جنین انسانی تحت پوشش بعد جمعی کرامت انسانی قرار میگیرد. در این مراحل رویان یا جنین هنوز انسان کامل و برخوردار از کرامت به معنای فردی نیست اما تعلق و الحاق آن به انسانیت، بهویژه آنکه بالقوه انسانی کامل است آن را واجد درجاتی از کرامت و حرمت میکند»[48].
با توجه به نکاتی که پیرامون کرامت و ابعاد آن بیان شد، مشخص میشود که جنین آزمایشگاهی اگرچه تحت بعد فردی کرامت انسانی قرار ندارد، چراکه شخص انسانی بالفعل تلقی نمیشود، اما تحت پوشش بعد جمعی کرامت انسانی قرار میگیرد و هرگونه رفتاری با آن جایز نیست. درنتیجه طبق اصول استنتاج شده از بعد جمعی کرامت، مالیت داشتن جنین آزمایشگاهی که جنین را در حد یک کالا تنزل میدهد خلاف بعد جمعی کرامت انسانی است.
2-3-3. عدم قابلیت ذاتی مالیت داشتن
در تمام مواردی که از مالیت جنین آزمایشگاهی صحبت میشود، تنها به وجود یا عدم وجود عناصر مالیت در مورد این موجود انسانی توجه شده است، درحالیکه پیش از پرداختن به این عناصر باید دقت شود که آیا موضوع فینفسه چنین قابلیتی را دارد که متصف به وصف مالیت شود یا نه. ما هیچگاه داشتن عناصر مالیت را در مورد یک انسان بررسی نمیکنیم، چراکه معتقدیم یک انسان موضوعاً از بحث مالیت خارج است، و مال دانستن انسان مساوی است با بردگی، درنتیجه هیچکس ادعا نمیکند چون جهت استفاده و کاربرد انسان در کار کردن برای دیگری مشروع و عقلایی است پس انسان مال است. باید گفت همانطور که صحبت کردن از عناصر مالیت در مورد انسان منطقی نیست، در مورد جنین هم همین مسئله وجود دارد و برخورداری از شخصیت حقوقی بالقوه مانع از این است که جنین را مال بدانیم. بهعلاوه اگر جنین مال است، چگونه ممکن است بعد مدتی یک مال به انسان تبدیل شود.
بنابراین حتی اگر بپذیریم اسپرم یا تخمک دارای مالیت هستند و رابطهی مالکیت بین انسان با سلول جنسیاش وجود دارد، نمیتوان با این مقدمه مالیت تخمک بارورشده و مالکیت صاحبان نطفه و جواز خریدوفروش ، واگذاری، صلح و هبه را هم به دست آورد. چراکه بعد از انعقاد نطفه، موجودی که به وجود میآید دارای حیات و ماهیتی کاملاً متفاوت با اسپرم و تخمک است و دیگر نه جزئی از بدن زن است و نه جزئی از بدن مرد، که بتوانیم بگوییم خداوند مستقیماً این نوع مالکیت یا سلطه نسبت به بدن و نطفهی منعقدشده را به انسان داده است.
پس جنین آزمایشگاهی نمیتواند مال باشد و از زمان انعقاد نطفه دارای شخصیت حقوقی بالقوه است که با ولوج روح بالفعل میشود، البته این شخصیت جنین متزلزل است و هنگامی مستقر و پایدار میشود که زنده به دنیا آید اگرچه بعد از تولد بمیرد. منتها این شرط (زنده متولد شدن) به گذشته نیز اثر دارد و به جنین از تاریخ انعقاد نطفه اهلیت اعطا میکند.
نتیجهگیری
جنین آزمایشگاهی مانند جنین طبیعی از زمان انعقاد نطفه دارای شخصیت حقوقی بالقوه است. اگر پیشرفت علم و دانش به حدی رسد که جنین بتواند تا مرحلهی ولوج روح در محیط آزمایشگاه رشد کند هیچ تفاوتی بین او و جنین طبیعی وجود ندارد و مانند جنین طبیعی شخصیت بالفعل خود را به دست میآورد و میتواند به یک انسان کامل تبدیل شود، گرچه زنده متولد شدن همه جنینهای استقراریافته شرط تمتع آنها از تمام حقوق مدنی محسوب میشود. بنابراین مالیت جنین آزمایشگاهی خلاف شخصیت بالقوهی جنین است و در تمام مواردی که از مالیت جنین آزمایشگاهی صحبت میشود، باید به این نکته توجه کرد که جنین قابلیت اتصاف به مالیت را ندارد زیرا ماهیت مال و شخصیت انسانی باهم متفاوت است بهعلاوه برفرض مال بودن جنین آزمایشگاهی مالکیت صاحبان نطفه و جواز واگذاری، صلح، هبه و خریدوفروش آن نیز اثبات نمیشود.
58