ا آنکه حاکمیت از آن خداوند متعال میباشد و اصل، عدم سلطهی انسانی بر انسـان دیگـراست، اما بهموجـب آیـهی 34سـوره نسـاء و مـادهی 1105قـانون مـدنی در رابطـهی زوجیـت،ریاست از آن شوهر میباشد؛ اما این امتیاز به معنای سلطه و حکمرانی بی حد و مـرز شـوهر بـرهمسر خود نیست، همانگونه که بسیاری از فقها بیان داشتهاند: »مقصود از تعبیر )الرجال قوامـونعلی ...
بیشتر
ا آنکه حاکمیت از آن خداوند متعال میباشد و اصل، عدم سلطهی انسانی بر انسـان دیگـراست، اما بهموجـب آیـهی 34سـوره نسـاء و مـادهی 1105قـانون مـدنی در رابطـهی زوجیـت،ریاست از آن شوهر میباشد؛ اما این امتیاز به معنای سلطه و حکمرانی بی حد و مـرز شـوهر بـرهمسر خود نیست، همانگونه که بسیاری از فقها بیان داشتهاند: »مقصود از تعبیر )الرجال قوامـونعلی النساء( استبداد، اجحاف و تعدی نیست، بلکـه منظـور رهبـری واحـد و مـنظم بـا توجـه بـهمسئولیتها و مشورتهای لازم است«. ضـمن آنکـه براسـاس اصـول اولیـهی اخلاقـی و قواعـدمسلم فقهی )قاعـدهی لاضـرر( مـیتـوان گفـت، ریاسـت و قوامیـت مـرد در وهلـهی اول یـکمسئولیت و وظیفه تلقی شده و در مرحلهی بعد بهصورت یک موقعیت برتر و دارای امکانـات واختیارات ویژه بهمنظور فعلیت بخشیدن بـه وظـایف ناشـی از ایـن مسـئولیت، مـورد توجـه قـرارمیگیرد و ریاست شـوهر هیچگـاه مایـهی کمـال و فضـیلت مـرد و دسـتاویز اجحـاف بـر زن وکاستی ارزش و کرامت انسانی او نیست و مرد برای عهدهدار شدن این مسئولیت بایستی شرایطو اوصافی داشته باشد