Document Type : Research Paper

Authors

Abstract


In accordance with the Law on Protection of Rights of Authors,
Composers and artists, Act of 1348, protection of literary and artistic
Work and identification of author ownership right, starts after publishing.
From this time onward these rights can be transferred through succession
or testament. However, Article 65 of the Civil Law Enforcement, Act of
1365; allow the successors of the author to publish the unpublished work
of their testator after his death and benefit the 50 years support. In other
words, a literary and artistic work can create two materials right: One,
after publishing till the author’s death, which is profitable for the
successors until 50 years after his death, the other is the right provided
after publishing the work by the successors and after author’s death. This
creates an unreasonable result, First, ''unpublished (by the Author) works
can be protected by law (whit publishing by the successors)'', and second,
"The decision to publish the work, one of the moral rights, can also be
inherited''!

Keywords

مقدمه
نظام حقوقی مالکیت فکری بهطور عام 1 و مالکیت ادبی و هنری 2 در مفهوم خاص دارای
ماهیتی ویژه است؛ به این معنی که اموال موضوع این نظام حقوقی نه با مفهوم عین و نه منفعت
انطباق دارد، نه با مال منقول و غیرمنقول. لذا مطالعه جنبههای حقوقی این اموال از نظر قابلیت یا
عدم قابلیتانتقال و چگونگی و قالب حقوقی واگذاری آنها ضروری مینماید.
این حقوق دارای دو بعد مادی و معنوی بوده که تنها بعد مادی آن قابلیت انتقال دارد و
درمورد چگونگی انتقال آن نیز عدهای بر این عقیدهاند که این امر در قالب یکی از عقود معین به
راحتی صورت میگیرد. هرچند که قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان، مصوب
1348 انتقال حقوق مادی اثر را پیشبینی کرده، اما باید توجه داشت که همه قالبهای حقوقی
انتقال (اعم از قهری یا ارادی) مناسب برای انتقال اموال فکری نیستند؛ ازجمله ارثو وصیت. بااین
مدت استفاده از حقوق مادی پدیدآورندة موضوع این » : حال، ماده 12 قانون مزبور مقرر میدارد
قانون که بهموجب وصایت یا وراثت منتقل میشود، از تاریخ مرگ پدیدآورنده، سی سال 3 است
و اگر وارثی وجود نداشته باشد یا بر اثر وصایت به کسی منتقل نشده باشد برای همان مدت
.« بهمنظور استفاده عمومی در اختیار وزارتفرهنگ و هنر 4 قرار خواهد گرفت
بنابراین هرچند که مطابق این ماده، قابلیت انتقال از طریق وصیت و ارث نسبت به اثر ادبی و
هنری پذیرفته شده، لیکن نسبت به اجرای مفاد این ماده هم به لحاظ نظری و هم درعمل،
تردیدهایی وجود دارد که خاستگاه آن بهنحویکه گفته خواهد شد، تبصره ذیل ماده 65 قانون
اجرای احکام مدنی، ماده 22 قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان و مواد قانون
مدنی در باب ارث و وصیت است؛ نظیر اینکه آیا در رابطه با اثر ادبی و هنری، تنها یک حق
مادی بهوجود میآید که متعلق به خالق اثر است یا حق دومی هم قابل تصور است که برای
1. برای مطالعه بیشتر، ن.ک:
Claude Colombet, Grands principes du driot d'Auteur et des droits voisins dans le
monde(Litec, deuxiéme édition,1990).
Claude Colombet, Propriété littéraire et artistique et droits voisins(Dalloz, 8e
édition,1997).
Jean-christophe Galloux, Droit de la Propriété Industrielle(Dalloz,2000).
Frederic Pollaud-Dulian, Droit de la Propriété industrielle(Montchrestien,1999).
2. برای مطالعه بیشتر، ن.ک:
Andre Lucas,Propriete Littéraire et artistique (Dalloz,2e édition,série Connaissance du
droit,2002)
1389 به 50 سال افزایش پیدا کرد. /5/ 3. این مدت در تاریخ 31
4. در نظام کنونی، وزارت فرهنگ و ارشاد، جایگزین وزارت فرهنگ و هنر شده است.
وصیت و ارث نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری 59
ورثۀ وی ایجاد میشود؟ و اساساً با توجه به ماهیت ویژه آثار فکری (بخصوصموقتیبودن بعد
مادی آنها )، اعمال قواعد آمرانۀ ارث و وصیت درمورد انتقال آن، چه موانع نظری را مطرح
میکند؟ لذا سؤالات مطرح به این شرح خواهد بود که:
- آیا حقوق مادی اثر ادبی و هنری، با توجه به مبانی آن میتواند از طریق وصیت و ارث به
دیگری منتقل شود؟
- آیا با توجه به موقتیبودن حقوق مادی اثر، میتوان آن را برای زمان پس از فوت وصیت
کرد؟
- آیا حقوق ورثه نسبت به اثر ادبی و هنری، مستقل از حقوق خالق اثر (مورث) است یا
ادامه حق وی؟
بنابراین ابتدا به تبیین اعتبار وصیت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری با توجه به موضوع آن و
سپس به تحلیل ماده 12 قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان و اعتبار وصیت به
حقوق مادی آثار ادبی و هنری با توجه به دائمی یا موقتبودن وصیت پرداخته و سپسبه نکاتی
در رابطه با توارث آثار ادبی و هنری اشاره خواهد شد.
1. اعتبار وصیت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری با توجه به موضوع وصیت
ازجمله حقوقی که برای پدیدآورنده اثر ادبی و هنری شناخته شده، حقوق مادی 1 است که
با توجه به موقتبودن آن، محدود به زمان است. بر اساس ماده 12 قانون حمایت از حقوق
مدت استفاده از حقوق مادی پدیدآورندة موضوع » : مؤلفان، مصنفان و هنرمندان، مصوب 1348
1. حقوق پدیدآورندة اثر ادبی و هنری دارای دو بعد مادی و معنوی است. (ماده 3 قانون حمایت از حقوق مؤلفان، هنرمندان
و مصنفان مقرر میدارد: حقوق پدیدآورنده، شامل حق انحصاری نشر و پخش و عرضه و اجرای اثر و حق بهرهبرداری مادی
و معنوی از نام و اثر اوست). در یک تعبیر کلی، حقوق مادی یا مالی حقی است که موضوع آن مالی از اموال باشد؛ خواه از
اعیان یا از منافع اعیان یا حق انتفاع یا حقوق محض مانند حق تحجیر و حق و حق کار فکری. این واژه در مقابل حق غیر
.( مالی استعمال می شود مانند حق کاندیداشدن در انتخابات و حقوق زوجیت (جعفری لنگرودی، 1381 ، جلد 1708: 3
حقوق مادی در رابطه با مالکیت فکری، همان گونه که ماده 3 قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان اعلام
میکند عبارت است از حق انحصاری بهرهبرداری اقتصادی و مادی از اثر برای مدت محدود و معین؛ و حقوق معنوی
عبارت از مجموعه حقوق و امتیازاتی غیرمادی است که بهموجب قانون برای اشخاص بهمنظور حفظ شخصیت آنها جعل
می شود، مانند حق دارنده ورقه لیسانس یا ورقه اختراع یا بهطور کلی حق آفریننده اثر فکری بر نام خانوادگی یا بر اسم
تجاری. لذا بهعنوان مثال باید در تألیفات، استفاده از منابع دیگری با ذکر منبع باشد و عدم ذکر منابع، نقض حق و دستبرد به
حق مؤلفان است.(جعفری لنگرودی، همان: 1712 ) به تعبیر دیگر، حقوق معنوی حقوقی هستند که بیانگر ارتباط ویژه بین
حقوق معنوی از » : شخصیت پدیدآورنده و اثر بوده که غیرقابلانتقال میباشند. (ماده 4 قانون سال 1348 ). میتوان گفت
منافع مادی پدیدآورنده دفاع نمیکنند، بلکه صرفاً از شخصیت او درصورتیکه در قالب یکاثر تجلی یافته باشد به حمایت
.( زرکلام، 109: 1387 ) .« برمیخیزند
60
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال پنجم، شماره شانزدهم، پاییز 1395
این قانون که بهموجب وصایت یا وراثت منتقل میشود از تاریخ مرگ پدیدآورنده، سی سال
است و اگر وارثی وجود نداشته باشد یا بر اثر وصایت به کسی منتقل نشده باشد برای همان
.« مدت بهمنظور استفاده عمومی در اختیار وزارت فرهنگ و هنر قرار خواهد گرفت
اولین ایراد به ظاهر این ماده، استفاده از لفظ وصایت است چرا که لفظ وصایت برای تبیین
وصیت عهدی است نه وصیت تملیکی و از طریق آن، مالکیتی منتقل نمیشود. بنابراین، لفظ
صحیح در این ماده، لفظ وصیتاست نه وصایت.
همان وصیت ،« وصایت » صرفنظر از ایراد مذکور، اگر منظور مقنن از بهکارگرفتن لفظ
تملیکی به حساب آورده شود، در ابتدا این امر به ذهن متبادر میشود که پدیدآورنده میتواند
مدت » : حقوق مادی خود را بهموجب وصیت، به غیر منتقل کند چرا که در این ماده مقرر شده
استفاده از حقوق مادی پدیدآورندة موضوع این قانون که بهموجب وصایت یا وراثت منتقل
نتیجه چنین تعبیری آن است که پدیدآورنده، حق تصرف در حقوق مادی به .«... میشود
وجودآمده برای اثرش را حتی برای زمان بعد از فوت دارد؛ حال آنکه با توجه به استدلالهای
آتی، به نظر میرسد حق پدیدآورنده درمورد تصرف در حقوق مادی نسبت به زمان بعد از
فوت خویشدر نظام حقوقی ایران، محل تردید است.
ممکن است حاوی ...» : اعمال اراده (تصرف) شخص بعد از مرگ، بسیار متنوع است یعنی
تملیکو تعهد و ابراء و سرپرستی کودکان و سفارشهای اخلاقی و تأسیسبنیادهای علمی و خیریه
و بسیاری امور دیگر باشد. همچنین... ممکن است تصرف مستقیم در اموال باشد یا دستور به وصی یا
: کاتوزیان، 1381 ).« وارث برای انشای اعمال حقوقی. وسیله تصرف هم میتواند عقد باشد یا ایقاع
59 ). بنابراین، ماهیت و جوهر وصیت، تصرفاتی است که شخص برای بعد از زمان فوت خویشو
در اصطلاح بهعنوان آخرین خواسته انجام میدهد که البته بایستی این تصرفات مشروع باشد. لذا
درمورد ماهیتوصیتمیتوان گفتانشای امری است که اثر آن معلق به فوت است، خواه این امر،
تملیکرایگان و مستقیم مال یا دستور تصرف در آن یا فک ملک و اسقاط حق و نصب وصی،
.(274 : ادای واجبات مالی و مانند اینها باشد.(کاتوزیان، 1392 ،جلد 3
در قانون مدنی که شرایط وصیت را بیان میکند، تعریفی از وصیت به عمل نیامده(محقق
داماد یزدی، 1420 ه.ق: 24 ) ولی در ادبیات حقوقی برای وصیت تعاریفی ارائه شده که بهمنظور
تبیین اعتبار وصیت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری، بررسی اجمالی آن ضروری مینماید:
وصیت عبارت است از استیفای حق معلق بر وفات استیفاکننده که شامل تدبیر هم میتواند
وصیت و ارث نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری 61
باشد (جعفری لنگرودی، 1381 ، جلد 3780: 5 ). محققدر شرایع، وصیت را چنین تعریفکرده:
شرایعالاسلام و جواهرالکلام، جلد 28 ).« وصیت، تملیک عین یا منفعت بعد از وفات است »
247 ، به نقل از محقق داماد یزدی، 1420 ه.ق: 24 ). البته این تعریف درمورد وصیت تملیکی :
است و شامل وصیت به ولایت بر اطفال و مجانین و وصیت به اداره امور و بهطور کلى وصایاى
عهدی نمىشود. لذا محقق، وصیت عهدى را تحت عنوان وصایت، بهطور مستقل مطرح کرده
است.
بعضى دیگر از فقها مانند شهید اول، بهمنظور رفع نقص تعبیر فوق، این عبارت را بر آن
لطفی، 240: 1390 ). بااینحال، شهید ثانى ) .« او تسلیط علی تصرف بعد الوفاه ...» : افزودهاند
ایرادات دیگرى بر تعریف مذکور وارد کرده که در صورت پذیرفتن عبارت فوق نیز مشکل حل
و ینتقضفی عکسه بالوصیه بالعتق، فانه فک ملک، و التدبیر فانه » : نخواهد شد. از آن جمله است
وصیه به عند الاکثر و الوصیه بابراء المدیون و بوقف المسجد، فانه فک ملک ایضاً و بالوصیه
بالمضاربه و المساقاه فانهما و ان افادا ملک العامل الحصه من الربح و الثمره علی تقدیر ظهورهما،
.( لطفی، 240: 1390 ) .« الا ان حقیقتهما لیست کذلک و قد لایحصل ربح و لا ثمره فینتفی التملیک
بنابراین برخی مصادیق وصیت در تعریفشهید اول نیز داخل نمیشود مانند وصیت به عتق که نه
تملیک عین است نه منفعت و نه تسلیط بر تصرفو همچنین است وصیتبه ابراء مدیون.
ازآنجایىکه فقهاى پیشین، تعریف جامع و دقیق و صحیحى از وصیت ارائه ندادهاند، در
بسیارى از متون فقهى متأخر، وصیت، قبل از تعریف، به وصیت عهدی و وصیت تملیکی تقسیم
شده است. این همان روش قانون مدنی است و بعضى نیز بهخاطر آنکه این دو قسم هم
نمىتواند تمامى مصادیق را فراگیرد، موارد دیگرى را بر آن افزوده و همه را در کنار یکدیگر
ذکر کردهاند.(کاتوزیان، 1392 ، جلد 303: 3 ). به همین دلیل، سید محمد کاظم طباطبایی یزدى
وصیت، یا تملیکى است یا عهدى و به عبارت » : در تعریف نسبتاً جامعی از وصیت مىنویسد
دیگر، یا تملیک عین و منفعت است یا تسلیط بر حق یا فک ملک یا عهد متعلّق به غیر یا عهد
محقق داماد یزدی، 1420 ه.ق: 24 و 25 ). تعریف ).« متعلق به خود موصى، مانند وصیت به تجهیز
مذکور، نسبت به سایر تعاریف، به نظر کاملتر میآید زیرا علاوه بر تقسیم وصیت به دو قسم
تملیکی و عهدی، از سایر انواع وصیت هم نام برده، بدون آنکه آنها را در دستهبندی جداگانه-
ای قرار دهد، مانند وصیت به فک ملک. درنتیجه میتوان وصیت را به سه دسته کلی تقسیم
کرد: عهدی، تملیکی، فکی.
62
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال پنجم، شماره شانزدهم، پاییز 1395
2. وصیت عهدی به حقوق مادی اثر ادبی و هنری
در فقه به نظر برخی وصیت عهدی عمل حقوقی است که بهموجب آن، شخصی تعهد به
انجام وصایای کسی پس از مرگ وی میکند(از قبیل ادای دیون، گرفتن طلب، اداره و تأمین
مخارج اطفال او و مانند آن). این وصایت به ولایت و وصیت عهدی نیز تعبیر شده است و
شخصی که قبول تعهد میکند، وصی مختار نامیده میشود.(پورجوادی، 418: 1372 ). اما این
تعریف ایراد دارد چون هیچکس بدون رضای دیگری، تعهدی برای وی به عهده نمیگیرد،
بخصوص در وصیتکه برای تحقق آن لازم است موصی اراده کند نه وصی.
بنابراین شاید بهتر باشد که در تعریفوصیت عهدی گفته شود:
چنانچه شخصی، دیگری را برای انجام امور یا تصرفاتی پس از مرگ خود مأمور کند به این
گفته شده است. انشاء این « وصایت » ، و در فقه « وصیت عهدی » ( عمل در قانون مدنی (ماده 826
عمل حقوقی بهتنهایی توسط موصی انجام میگیرد و مأمور منتخب وی را وصی مینامند که با
توجه به ایقاعبودن این نوع وصیت، قبول وصی، هیچ اثری در تحقق آن ندارد، هرچند که رد
وی قبل از فوت موصی، ایقاع را باطل میکند.
موضوع وصایتهم اعم استاز اشخاصیا اموال. لذا ممکن استوصی، متعهد به تملیکمال
معینی به خود یا دیگری بعد از فوت موصی شود یا انجام اموری نظیر تعیین وصی دیگر بهجای
خود، وصول مطالبات، پرداخت دیون، سرپرستی صغار، تعیین قیم و ... بر ذمه اش مستقر گردد
3775 - بروجردی : (کاتوزیان، 38: 1369 و 54 و 141 – جعفری لنگرودی، 1381 ، جلد 5
عبده، 1383 : ش. 922 ). درهرحال بهطور کلی این نوع وصیت در حوزه اموال فکری قابل اعمال
است. خالق اثر میتواند برای انعقاد قرارداد اعطای مجوز بهرهبرداری از اثر خود یا انتقال قطعی حق
فکری (در مواردی نظیر واگذاری اختراع یا علامت تجاری) وصی تعیین کند (البته درصورتیکه
قائل به تعدد حق مادی نسبتبه این آثار نباشیم، که مبانی این نظریه بهتفصیل بیان خواهد شد). لازم
به ذکر استکه در مواردی که موضوع وصایت، تملیکاستبه نظر بعضی از نویسندگان، قبول یا
رد شخصی که مال بهوسیله وصی به او تملیک شده، در تحقق وصایت مؤثر نیست (محقق داماد
یزدی، 1420 ه.ق: 31 ) چرا که وی بعد از تحقق وصایت میتواند از قبول مال خودداری کند،
بیآنکه لطمهای به صحت ایقاع مزبور وارد شود.
3. وصیت تملیکی به حقوق مادی اثر ادبی و هنری
در فقه، وصیت تملیکی عبارت از بهمالکیتدروردن عین یا منفعتی برای بعد از وفات است.
وصیت و ارث نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری 63
مالکشدن آن کس بعد از وفات و در واقع، معلق به وفات است و وصیت یعنی » ، به عبارتی
یزدی، 383: 1368 ). در شرایع اسلامی بر صحت ) .« تحقق آن، محتاج به ایجاب و قبول است
وصیت تملیکی و جواز آن ادعای اجماع شده است و آن تملیکعین یا منفعت است به طریق
27 ) و برای بعد از مرگو در حال صحت و سلامت - تبرع (محقق داماد یزدی، 1420 ه.ق: 30
و نیز در مرض موت و غیر آن و در هر حالت، حکم آن نزد همه مساوی است.
1 جعفری ؛ (پورجوادی، 400: 1372 ؛ کاتوزیان، 49: 1389 به بعد؛ جعفری لنگرودی، 3: 1370
.(748 : لنگرودی، 1368
در خصوصصحت وصیت بر منافع، مانند وصیت به اجارهدادن خانه، سکونت در آن، میوة
باغ، شیر گوسفند و دیگر عوایدی که زود عاید میشود، اتفاقنظر وجود دارد، چه منفعت در
.( مدت معین باشد یا مطلق (لطفی، 242: 1390 ) یا دائمی (پورجوادی، 411: 1372
بنابراین با درنظرگرفتن تعاریف فوق میتوان گفت ارکان وصیت تملیکی عبارتاند از:
صیغه وصیت(که لفظ خاصی ندارد و به هر لفظی که قصد تملیک تبرعی را پس از مرگ
برساند صحیح است)، موصی (وصیتکننده)، موصیله (آنکه وصیت تملیکی به نفع او شده
.( است) و موصیبه (آنچه به آن وصیت شده است). (پورجوادی، 400: 1372
همان طور که ذکر شد در باب وصیت، قانون مدنی در تبعیت از دیدگاه فقها در ماده 826
وصیت تملیکی عبارت است از اینکه کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای » : مقرر میدارد
.« زمان بعد از فوتشبه دیگری مجاناًً تملیککند
لذا با توجه به سیاق ماده 826 قانون مدنی، به نظر میرسد که در فرض پذیرش امکان
وصیت نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری، صحت وصیت موضوع ماده 12 قانون 1348
منوط به احراز شرایطی است که اکنون به تحلیل آن پرداخته میشود:
1-3 . موضوع وصیت (موصیبه) که باید عین باشد یا منفعت 2
منظور از عین، اموالی است که وجود خارجی داشته و با حس لامسه قابل ادراک باشد.
1. البته این حقوقدان، ماهیت وصیت تملیکی را ایقاع میداند. برای دیدن استدلال این نظر، ن.ک: محمد جعفر جعفری
. لنگرودی.( 1370 ). وصیت، ارث، انتشارات دانشگاه تهران: 5
2. به نظر برخی فقهای عامه، منفعت ازجمله اموال محسوب نمیشود و به نظر برخی دیگر و همچنین بعض از فقهای امامیه،
مانند صاحب جواهر، منافع همانند اعیان جزء اموال هستند لیکن چون بعد از فوت موصی به وجود میآیند، در لحظه
وصیت، داخل در ترکه به حساب نمیآیند و قابل وصیت نیستند. به نقل از: ناصر کاتوزیان.( 1369 ). وصیت در حقوق مدنی
. ایران، چاپ دوم، تهران: کانون وکلای دادگستری مرکز: 145
64
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال پنجم، شماره شانزدهم، پاییز 1395
بهطور معمول، هر گاه واژه عین در برابر منفعت به کار رود، مقصود، جسم مادی خارجی است.
عین مالی است که در وجود خارجی در عداد » (کاتوزیان، 35: 1376 ). در تعبیری دیگر نیز
.( جعفری لنگرودی، 1381 ، جلد 2702: 4 ) .« اجسام است
مقصود از منفعت نیز ثمرات تدریجیالحصول است که از اعیان اموال به دست میآید،
بیآنکه حصول آن از تمامیت عین مال بهطور محسوس بکاهد؛ خواه این ثمره، مانند میوه
درختان، قابلیت تفکیک از عین و تبدیل به عین مادی دیگری را داشته باشد یا وصفی باشد
غیرقابلانفکاک که عین مال از آن جهت قابلانتفاع است، مانند قابلیت سواری و باربری در
را منفعت « نفع اعیان اموال » ، حیوانات و سکنی در خانه. (کاتوزیان، 37: 1376 ). به عبارت دیگر
.( میگویند مانند نفع عین مستأجره.(جعفری لنگرودی، 1381 ، جلد 3520: 5
بنابراین، عین، اموالی است که وجود خارجی داشته و منفعت، ثمرهای تدریجیالحصول
است که از این اعیان حاصل میشود که گاه وجود خارجی دارد و گاه خیر؛ حال آنکه مال
و همین امر، وصیت به آن را ناممکن جلوه میدهد. « منفعت » تلقی میشود و نه « عین » فکری نه
2-3 . تعلق عین یا منفعت به موصی
موصیبه باید ملک موصی باشد و » : همان گونه که در ماده 841 قانون مدنی مقرر شده
لذا مورد وصیت باید متعلق به موصی باشد. .« وصیت به مال غیر، ولو با اجازه مالک، باطل است
در غیر این صورت، وصیت باطل است. 1 این حکم درمورد اموال فکری هم قابلاعمال است به
شرطی که بنا به مورد، ثبت یا منتشر شده باشد که تنها در این صورت است که مالکیت خالق
اثر بر آن، قانوناً حمایت می شود. البته در این تحلیل، توجه به نظریه تعدد حق نیز که بیان
خواهد شد ضروری مینماید. لذا ازجمله موارد مورد مناقشه در امکان ایصاء و حتی ارث، بحث
تعلق حق مادی اثر به مؤلفیا وراث وی است.
3-3 . رایگانبودن تملیک
جوهره و ذات وصیت، رایگانبودن آن است همانند هبه. اما همان گونه که در ماده 801
قانون مدنی آمده است، هبه میتواند معوض باشد. البته منظور از معوضبودن در این ماده این
است که ضمن عقد میتوان تعهدی برای متهب قرار داد.(شرط عوض). در این صورت، ماهیت
1. یکی از مبانی مورد استناد در تعیین امکان یا عدم امکان وصیت نسبت به اموال فکری، همین مورد مذکور در ماده 841
قانون مدنی است.
وصیت و ارث نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری 65
رایگانبودن هبه، دستخوش تغییر نمیشود و عقد صحیح است. به همین شیوه، در وصیت
تملیکی که ذاتاً رایگان است نیز میتوان شرط عوضقرار داد بیآنکه به صحت وصیت لطمه
بزند.(کاتوزیان، 61: 1369 ). البته این استدلال مورد قبول همه حقوقدانان نیست و برخی
معتقدند که وضع شرط عوض در وصیت، آن را باطل میکند.(عمید، تقریرات وصیت: 12 و
27 ، به نقل از کاتوزیان، 61: 1369 ). در هر صورت با توجه به نظر غالب، وصیت به تملیکمال
فکری (در صورت امکان آن) نیز اصولاً باید رایگان باشد مگر اینکه اراده موصی بر قراردادن
شرط عوض باشد که در این صورت، وصیت صحیح و تعهد موصیله مبنی بر اجرای شرط،
.( 60 و 61 : تعهدی تبعی و در کنار عمل حقوقی وصیتاست نه مقابل آن.(کاتوزیان، 1369
4-3 . تملیک برای زمان بعد از فوت است
با توجه به ماهیت وصیت که نفوذ اراده شخص را برای بعد از مرگ توجیه میکند، وصیت
نهتنها درمورد اعیان و منافع، که نسبت به اموال فکری هم در صورت پذیرش، عقد معلقی
از جانب موصیله محقق « قبول » است 1 که آثار حقوقی آن بعد از فوت موصی و به شرط الحاق
میشود. تنها نکته بحثبرانگیز که بررسی خواهد شد این است که با توجه به موقتیبودن مدت
حمایت قانونی از بعد مادی اثر فکری، اعتبار این وصیت تا چه زمانی است و آیا وصیت موقت
هم صحیح است یا خیر. و در فرض پذیرش اعتبار وصیت موقت، اگر این مدت به مقدار مدت
حمایت قانونی از اثر یا بیشتر از آن باشد، آیا به معنای محرومکردن ورثه خالق اثر از توارث
نیست؟ امری که خلاف قانون و غیرنافذ است. (ماده 837 قانون مدنی). 2
4. تحلیل ماده 12 قانون 1348 با توجه به قواعد امری وصیت تملیکی
« وصیت » با توجه به مطالب گفتهشده، ایرادی که به ماده 12 قانون سال 1348 و عبارت
مندرج در این ماده میتوان وارد کرد این است که مقنن در تدوین این ماده، بدون توجه به
1. البته به نظر برخی نیز وصیت تملیکی همانند وصیت عهدی ایقاع است. ن.ک: جعفری لنگرودی، وصیت، ارث، همان.
2. مقنن در ماده 837 وصیت به حرمان از ارث را غیرنافذ دانست. یکی از راههای محرومکردن وارث، علاوه بر وصیت
مستقیم به حرمان، وصیت به مازاد بر ثلث است که میتواند موجب حرمان مطلق یا نسبی ورثه شود. نکته قابلملاحظه این
است که چنین وصیتی غیرنافذ اعلام شده، یعنی وارث یا ورثۀ محروم از ارث یا محروم از مازاد بر ثلث، چنانچه وصیت را
تنفیذ نمایند، وصیت معتبر خواهد بود، درحالیکه پذیرش این امر، خلاف امریبودن قواعد ارث است زیرا هیچ وارثی را
« حکم » ، نمیتوان محروم از ارث نمود و هیچ وارثی نیز حق ندارد که حق وراثت خود را ساقط کند زیرا توارث در واقع
. است. برای تفصیل بیشتر، ن.ک: کاتوزیان، وصیتدر حقوق مدنی ایران، همان: 267 و 268
66
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال پنجم، شماره شانزدهم، پاییز 1395
آمریت و عدم امکان تفسیر قواعد وصیت، از یکسو و ماهیت خاص حق فکری، از سوی
دیگر، وصیتکردن به این نوع اموال را بدون قیدوشرط و هیچ محدودیتی تجویز کرده است،
درحالیکه ماده 826 قانون مدنی، موضوع هر نوع وصیت تملیکی را محصور و محدود به عین
و منفعت کرده است. درنتیجه اگر به ظاهر ماده 826 اکتفا شود باید اموال فکری یا به عبارت
بهتر، حقوق مادی مال فکری را از شمول قواعد عام وصیت خارج دانست.
اما این برداشت از ماده 826 قانون مدنی به نظر صحیح نمیرسد زیرا اموال، منحصر به اعیان
استفاده شده، « مال » و منافع نیست کما اینکه در سایر مواد مربوط به وصیت، بارها از واژه
بیآنکه تأکیدی بر عین یا منفعتبودن آن بشود (مواد 840 و 841 و 841 قانون مدنی). بهعلاوه
مال دانسته است. البته ،« منافع » و « اعیان » را در کنار « حقوق » ماده 29 قانون مدنی نیز صراحتاً
منظور، حقوق مالی است که (عموماً) ناظر به اشیاء و اعیان و منافع آن است. ولی گروه دیگری از
حقوق مالی وجود دارد که موضوع آن، عین یا منفعت نیستو به اعتبار ارزش اقتصادی آنها، قابل
انتقال است که حق بر آثار فکری ازجمله آن است(حق شرکای شرکتهای تجارتی، حق سرقفلی
و حق کسبوپیشه از دیگر مصادیق حق معنوی است). 1
برخی از استادان، از این هم فراتر رفته و انتقال این اموال را حتی در لباس بیع هم جایز شمردهاند
بودن مبیع در عقد « عین » (کاتوزیان، 1371 ، جلد 1: ش. 209 ) و برخی دیگر در جهتمخالفتبا لزوم
و بیارتباط به حقوق اسلام دانستهاند. (جعفری « ساختۀ اندیشه فقها » بیع، ماده 338 قانون مدنی را
.( لنگرودی، 1357 ، ج 462: 1
درنتیجه، حق فکری را هم باید در زمره اموال محسوب و وصیت نسبت به آن را جایز دانست
حق مالی استکه ارتباط معنوی » زیرا آنچه به ملکیتدرمیآید و به دیگران انتقال مییابد در واقع
هرچه » ، 2 بیان آخر اینکه .( کاتوزیان، 155: 1369 ) .« و اعتباری میان شخصو اشیاء برقرار میکند
قابلیتاسقاط یا انتقال به غیر را داشته باشد میتواند موصیبه قرار گیرد مگر آنکه طبع وصیت، آن را
جعفری لنگرودی، 79: 1370 ). لذا با این بیان، ایراد مربوط به حصر ) .« بهعنوان موصیبه نپذیرد
در خصوص حقوق مادی اثر ادبی و هنری برطرف خواهد شد. « منفعت » و « عین » موصیبه در
مانع بعدی برای شمول ماده 826 قانون مدنی به حقوق فکری، انحصار نوع وصیت به
1. البته کاربرد واژه معنوی درمورد حقوقی نظیر حق سرقفلی و حق کسبوپیشه و ... با توجه به فقدان پایگاه مادی آنهاست و الا
بدیهی است که این حقوق، اثر فکری محسوب نمیشود.
.( 2. برای تفصیل بیشتر، ن.ک: ناصر کاتوزیان.( 1376 ). اموال و مالکیت، تهران: نشر دادگستر: 12 و قواعد عمومی قراردادها.( 1366
. جلد 160: 2
وصیت و ارث نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری 67
تملیکی و عهدی است. البته وصیت عهدی نسبت به حقوق مادی اثر فکری (بدون درنظرگرفتن
ایراد تعدد حق مادی) بیاشکال به نظر میرسد ولی درمورد وصیت تملیکی، موقتیبودن حق
مادی اثر فکری و محدودبودن آن به مدت حمایت قانونی، این اشکال را به وجود میآورد که
« دوام » آیا مالکیت حاصل از وصیت میتواند موقت باشد یا به تبعیت از نظری (در حقوق) که
را از شرایط تحقق مالکیتمیشمارد، 1 باید حکم به بطلان چنین وصیتی داد؟
بحث درباره اعتبار مالکیت موقت، نهتنها جالب، که مفصل است و در این مقال نمیگنجد.
لذا به این توضیح مختصر اکتفا میشود که به نظر موافقین مالکیت موقت، اساساً مفاهیم اعتباری
از لحاظ اطلاق یا تقیید، تابع اراده اعتبارکننده است زیرا در فقه نیز که منبع مهم حقوق ایران
است، مالکیت، به نحوی تعریفنشده که ملازمه با دوام داشته باشد. بهعکس، تقیید و تخصیص
مالکیت به زمان، از اختیارات مالک شمرده شده است، بهویژه که درمورد وصیت تملیکی به
مال فکری (چنانچه مدتی قید نشود) به هر صورت با انقضای مدت حمایت قانونی از اثر،
خودبهخود مالکیت آن از موصیله نیز سلب میشود. به نظر میرسد که مقنن نیز در تدوین ماده
12 قانون سال 1348 در مقام تأکید بر صحت مالکیت موقت نسبت به حق بهرهبرداری از اثر
فکری بوده و درنتیجه، چنانچه به مدتی بیشتر از حداکثر مدت حمایت قانونی نیز وصیت بشود،
باز هم وصیت را معتبر دانسته است و درمورد ورقه اختراع که مسامحتاً عین تلقی میشود نیز
وصیت تملیکی نسبت به آن باید معتبر شمرده شود، هرچند که به دلیل محدودیت مدت
حمایتقانونی از آن ( 20 سال) مالکیت نسبت به آن موقتی باشد.
اگر نتیجهگیری فوق درمورد اعتبار وصیتتملیکی به اثر فکری با رفع ایراداتمربوط به عین و
منفعتنبودن اثر فکری و توقیتزمانی مالکیتنسبت به این آثار به شکلی که بیان شد، قابل پذیرش
نباشد، شاید بتوان انتقال مال فکری را بهوسیله نوعی وصیت که نه تملیکی است نه عهدی توجیه
42 ؛ سید مصطفی : ، 1. برای دیدن ادله موافقان، ن.ک: سید حسن امامی.( 1368 ). حقوق مدنی، انتشارات اسلامیه، جلد 1
124 ؛ سید حسن : محقق داماد یزدی.( 1406 ه.ق). قواعد فقه، ناشر: مرکز نشر علوم اسلامی، چاپ دوازدهم، جلد 2
بجنوردی.( 1419 ه ق). القواعد الفقه، الهادی، چاپ اول، جلد 242: 4 ؛ توفیق حسن فرج، الحقوق العینیه الاصلیه: 63 به نقل
از: سعید شریعتی.( 1380 ). بیع زمانی، مجله فقه اهل بیتعلیهم السلام،ش. 232: 26 ؛ عبدالرزاق السنهوری.( 2000 ). الوسیط
.( فی شرح القانون المدنی الجدید، انتشارات الحلبی الحقوقیه،ج 8، الطبعه الثالثه الجدیده : 534 به بعد؛ وحید نظری.( 1392
دیالکتیک حق و مصلحت در حقوق مالکیت فکری، پایاننامه کارشناسی ارشد حقوق خصوصی، دانشکده
. حقوقوعلومسیاسی دانشگاه علامه طباطبایی: 71
برای دیدن دلایل مخالفین، ن.ک: محمدعلی توحیدی، مصباحالفقاهه(تقریرات درس آیتالله خویی)، مؤسسه انصاریان،
128 ؛ جمعی از مؤلفان، مجله : قم، جلد 488: 7 ؛ یوسف بحرانی.( 1363 ). الحدائق الناظره، مؤسسه نشر اسلامی، قم، جلد 22
: فقه اهل بیتعلیهمالسلام، ناشر: مؤسسه دائره المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بیت علیهم السلام، چاپ اول، ج 26
. 238 و 239
68
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال پنجم، شماره شانزدهم، پاییز 1395
1.( گفتهاند. (طاهری، 1418 ه. ق: 82 و 87 « فکی » کرد. این نوع وصیترا مسامحتاً
5. وصیت فکی نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری
گاه موصی نسبت به اموری وصیت میکند که داخل در هیچیکاز انواع مذکور در قانون
مدنی نمیشود، نظیر وصیت به وقف به نفع غیرمحصور و جهت، وصیت به ابراء، وصیت به
-303: ، عتق، وصیت به سکنی یا رقبی یا عمری،... (لطفی، 240: 1390 - کاتوزیان، 1392 ، جلد 3
: 54 و 55 - محقق داماد یزدی، 1420 ه.ق: 24 و 25 – جعفری لنگرودی، 1370 : ، کاتوزیان، 1369
15 و 16 ). در تمامی این موارد، بدون نیاز به دخالت شخص دیگر (وصی) میتوان این تصرفات
را مستقیماً (توسط خود موصی) انجام داد که تحقق آن متوقف به فوت موصی است. البته
وصیت به وقف، سکنی و ... از طریق وصیت عهدی و توسط وصی نیز ممکن است ولی در
صورت اخیر، اجرای وصیت، نیاز به واسطه (وصی) دارد.
در تمام مواردی که اراده موصی بهتنهایی و بیواسطه قادر به اعمال نفوذ پس از مرگ
هست، بعد از فوت وی، عین مورد وصیت، خودبهخود از ملکیت وی فک شده و داخل در
ملکیت هیچ شخص دیگری نمیشود. از همین رو شاید بتوان با کمی مسامحه آن را وصیت
فکی نامید، هرچند که در فقه و ادبیات حقوقی معاصر، استفاده از این واژه در موارد فوق،
مصطلح و رایج نیست.
به بیان روشنتر، وصیت فکی، انشاء (ایقاع) منجز شخص (موصی) و اثر آن معلق به فوت
است و برخلاف وصیت تملیکی، شبهۀ عقدبودن آن هم وجود ندارد و حتی میتوان گفت
برخلاف وصایت، فاقد جنبه توصیهای نیز هست چون شخص (موصی) این انشاء را در زمان
حیات خود میکند لیکن اثر آن مانند هر عمل حقوقی معلقی، منوط به تحقق امری در آینده
است که در این مورد، معلقعلیه، فوت شخص انشاءکننده به حساب میآید. شاید به همین دلیل
است که در اکثر متون فقهی از وصیت فکی سخنی به میان نیامده و وارد نوشتههای حقوقی هم
نشده لیکن ازآنجاییکه بهطور کلی ماهیت وصیت، انشاء امر معلق به فوت است، شاید بتوان
این نوع انشاء را هم که در مقام ایجاد عمل حقوقی معلق استدر قالب تعریفوصیتقرار داد.
وصیت فکی عبارت است از اینکه شخصی بهموجب وصیت، ذمه مدیون خود را بری کند و یا شخصی ملکی از مال » .1
ن.ک: حبیباله طاهری.( 1418 ه.ق). حقوق مدنی، چاپ .« خود را وقف نماید و امثال اینها که نه عهدی است و نه تملیکی
دوم، جلد 5، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: 87 .- همچنین: تحریرالوسیله، جلد 93: 2 ، به
. نقل از حبیباله طاهری، همان: 82
وصیت و ارث نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری 69
بنابراین از یکسو با توجه به معانیای که از عین و منفعت بیان شد، چون حقوق مالکیت
ادبی و هنری، نمود وتجسم خارجی ندارد، عین محسوب نمیشود و از سوی دیگر، چون
به مالی گفته میشود که تدریجاً از عین ناشی میشود، اطلاق منفعتبه حقوق مالکیت « منفعت »
ادبی و هنری نیز صحیح به نظر نمیآید.
وصیت تملیکی قرار گیرد و « موضوع » درنتیجه، حقوق مادی اثر ادبی و هنری نمیتواند
ماده 12 قانون سال 1348 را نمیتوان ناظر به جواز تملیکحقوق مادی از طریق وصیت تملیکی
دانست.
است که از لحاظ « وصیت به تملیک » ، از طرف دیگر، یکی از مصادیق وصیت عهدی
درمورد حقوق مادی اثر ادبی و هنری است به این معنا که « وصیت تملیکی » نتیجه، مشابه با
چون حق مادی نه عین است و نه منفعت، نه میتواند موضوع وصیت تملیکی قرار گیرد و نه
موضوع وصیت به تملیک، زیرا اثر وصیت به تملیکنیز تملیکموضوع وصیت است که فقط
در خصوص عین یا منفعت قابلتحقق است.
با توجه به ایرادات فوق، تنها راهحلی که به نظر می رسد این است که وصیت موضوع ماده
12 قانون سال 1348 وصیت فکی تلقی شود زیرا ایرادی که از لحاظ موضوعی به امکان
نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری وارد شد، در « وصیت به تملیک » و « وصیت تملیکی »
خصوص وصیت فکی به چشم نمیخورد چون در این نوع وصیت، لزومی ندارد که موضوع
آن، عین یا منفعت باشد، بلکه هر آنچه واجد منفعت عقلایی باشد (اعم از مال یا حق مالی)
میتواند از این طریق به دیگری منتقل شود.
بنابراین هیچ ایرادی به امکان ایصاء نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری در قالب وصیت
فکی به نظر نمیرسد. ولی این استدلال هم تمام نیست زیرا در وصیت فکی، هیچ تملیکی
به نفع منتفعان، فک مالکیت میشود بدون « موصیبه » صورت نمیگیرد بلکه با تحقق آن، از
که در ماده 12 قانون 1348 آمده « انتقال » آنکه انتقال مالکیتی واقع شود. لذا با توجه به لفظ
است، مشکل بتوان گفت که منظور مقنن، انتقال از طریق وصیت فکی بوده است. بهعلاوه هنوز
این سؤال به ذهن متبادر میشود که آیا اصولاً امکان وصیت نسبت به حقوق 50 ساله پس از
فوت پدیدآورنده وجود دارد یا خیر؟ پاسخ به این سؤال نیازمند بررسی ماده 12 قانون حمایت
از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان با توجه به مواد 841 و 842 قانون مدنی است که شائبه
در آثار ادبی و هنری را به همراه دارد که موضوع بخشبعدی است. « تعدد حق مادی » نظریه
70
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال پنجم، شماره شانزدهم، پاییز 1395
6. وحدت یا تعدد حق موضوع وصیت در آثار ادبی و هنری
ممکن است مالی را که هنوز موجود نشده است » : ماده 842 قانون مدنی مقرر میدارد
البته باید توجه داشت که مال مذکور در این ماده، مالی است که قابلیت وجود .« وصیت نمود
داشته باشد. ماده 12 قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان 1348 نیز وصیت به
حقوق مادی اثر فکری را پیشبینی کرده و ازآنجاییکه فوت پدیدآورنده حتماً واقع خواهد
شد، حقوق مادی پنجاه ساله پساز فوت وی نیز الزاماً به وجود خواهد آمد و لذا حقوق مادی
این برهه زمانی یعنی پنجاه سال بعد از فوت، قبل از مرگ پدیدآورنده و در زمان حیات وی،
قابلیت موجودشدن در آینده را دارد. درنتیجه به تجویز ماده 842 قانون مدنی و با عنایت به
اینکه وصیت، جزء اعمال حقوقی مسامحهای است و مشمول قسمت اخیر ماده 216 قانون مدنی
است یعنی علم اجمالی به مورد وصیت یا موصیبه برای صحت آن کفایت میکند، وصیت به
حقوق مادی پنجاه سال پس از فوت پدیدآورنده معتبر است.
موصیبه باید ملک » : از سوی دیگر باید توجه داشت که ماده 841 قانون مدنی مقرر میدارد
بنابراین این سؤال مطرح .« موصی باشد و وصیت به مال غیر ولو با اجازه مالک، باطل است
میشود که حقوق مادی پنجاه ساله پس از فوت پدیدآورنده، ملکچه کسی است؟ اگر این
حقوق، ملک پدیدآورنده محسوب شود، طبیعتاً طبق ماده 842 قانون مدنی، وصیت به آن جایز
است ولی اگر متعلق به ورثه و در نبود آنها وزارت فرهنگ و ارشاد دانسته شود، وصیت
پدیدآورنده باطل خواهد بود. لذا باید دید که آیا در رابطه با حقوق مادی مالکیتادبی وهنری،
با استناد به ماده 12 قانون سال 1348 ، تنها یک حق برای پدیدآورنده شناخته شده که پس از
فوت وی به ورثه او، یا بهموجب وصیت به موصی له منتقل میشود یا اینکه در قبال خلق یک
اثر ادبی و هنری دو حق به وجود میآید: یکی برای پدیدآورنده به مدت حیات و دیگری
(مستقلاًً ) برای ورثه به مدت پنجاه سال پس از فوت وی؟
اگر قائل به ایجاد حقوق مادی، منحصراً برای پدیدآورنده اثر باشیم باید پذیرفت که حق هر
نوع تصرف در این حقوق فقط در زمان حیات و متعلق به خود اوست و پس از فوت وی این
حقوق از بین میرود. اما این تصور با ملاحظه حکم ماده 12 قانون سال 1348 متزلزل میشود
زیرا برابر این ماده، اگر وارث یا موصیلهی برای پدیدآورنده وجود نداشته باشد، حقوق مادی
در مدت پنجاه سال پس از فوت پدیدآورنده بهمنظور استفاده عمومی در اختیار وزارت فرهنگ
و ارشاد قرار میگیرد و این بدان معناست که حقی هم برای بعد از فوت پدیدآورنده وجود
وصیت و ارث نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری 71
دارد یا ایجاد میشود که (در برخی شرایط) خودبهخود به وزارت فرهنگو ارشاد میرسد.
ظاهر ماده 12 قانون 1348 فرضوجود دو حق بهصورت جداگانه را تقویت میکند؛ یکی
برای پدیدآورنده، مادامی که زنده است و دیگری برای وراث وی، و در صورت نداشتن
وارث، برای وزارت فرهنگ و ارشاد، حال آنکه این وزارتخانه نه موصیله است و نه وارث.
ولی این حق، پنجاه سال پس از فوت پدیدآورنده، همچنان برای این شخص حقوقی به وجود
میآید.
در توجیه نظریه مذکور با استناد به ملاک مواد 24 و 25 و 26 قانون بیمه، مصوب 1316
میتوان گفت که فراهمکردن بالقوه زمینه ایجاد حق توسط مورث (بیمهگذار) برای ورثه یا هر
شخص دیگری، با فوت بیمهگذار به فعلیتمیرسد و حتی در فرضی که ذینفع بیمه عمر، وراث
بیمهگذار باشد مبلغ تعیینشده اصالتاً و بالذات برای وراث، موجودیت پیدا میکند و به همین
دلیل، بستانکاران بیمهگذار نمیتوانند مبلغ بیمه را برای وصول طلب خود تأمین یا توقیفکنند. با
این استدلال در خصوص آثار ادبی و هنری نیز میتوان گفتکه ایجاد اثر و متعاقباً حمایتاز آن
بهصورت برقراری حقوق مادی و معنوی میتواند در زمان بعد از فوت پدیدآورنده باشد، مثل
اینکه پدیدآورنده، اثری را خلق کرده ولی فرصت انتشار آن را نیابد و درمورد انتشار اثر بعد از
فوتخویشوصیتکند 1 (وصیتعهدی) یا اینکه اگر وصیتهم نکند، اوضاعواحوال حاکی از
آن باشد که قصد انتشار اثر را داشته ولی فرصت آن را نیافته است. در این حالت، وصی (باید) و
وراث پدیدآورنده (میتوانند) اثر را پس از فوت پدیدآورنده منتشر کنند. مؤید این مطلب
تصنیفات و » : قسمت اخیر، تبصره ذیل ماده 65 قانون اجرای احکام مدنی است که مقرر داشته
تألیفات و ترجمههایی که هنوز به چاپ نرسیده، بدون رضایت مصنف و مؤلف و مترجم و در
و با توجه به ماده 22 « صورت فوت آنها بدون رضایت ورثه یا قائممقام آنان توقیف نمیشود
حقوق مادی پدیدآورنده اثر، موقعی از حمایت این قانون » : قانون سال 1348 که مقرر میدارد
برخوردار خواهد شد که اثر برای نخستین بار در ایران چاپ یا پخش یا نشر یا اجرا شده باشد و
زمان ایجاد اثر و شروع حمایت ،« قبلاً در هیچ کشوری چاپ یا نشر یا پخش و یا اجرا نشده باشد
1. البته با توجه به تبصره ذیل ماده 65 قانون اجرای احکام مدنی که قانونگذار در مقام بیان از وصیت برای انتشار و وصی در
کنار ورثه در صورت فوت مؤلف، نام نبرده، میتوان بیان داشت که در صورت عدم انتشار اثر در زمان حیات مولف،
نامبرده حتی امکان ایصاء به انتشار برای پس از فوت را نخواهد داشت. لیکن این مقدار تضییق در تفسیر تبصره مزبور،
منطقی به نظر نمیرسد، چه اینکه پذیرش امکان ایصاء به انتشار نیز اثری مشابه امکان انتشار توسط ورثه خواهد داشت و در
هر دو صورت پس از انتشار، حمایت از اثر و حقوق مادی آن برای وراث و در صورت نبود آنها، وزارت فرهنگ و ارشاد
به وجود میآید.
72
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال پنجم، شماره شانزدهم، پاییز 1395
مادی و معنوی از آن، وقتی است که اثر انتشار مییابد. با این استدلال، حقوق مادی اثر درحقیقت
برای وراث ایجاد میشود نه برای پدیدآورنده که بعداً به وراث منتقل شود زیرا حق، امتیازی
است که بهموجب قانون برای شخص، اعم از حقیقی یا حقوقی شناخته میشود و باید قابلیت
انتساب به او را داشته باشد. بنابراین با خاتمه حیات مدنی و فقد اهلیت تمتع، امکان داراشدن حق
از بین میرود. در نتیجه با توجه به ماده 12 قانون مذکور و بهویژه تبصره ماده 65 قانون اجرای
احکام مدنی و جمع آن با ماده 22 قانون سال 1348 فرضوجود دو حق جداگانه برای اثر ادبی و
هنری تقویت میشود، یکی برای پدیدآورنده و دیگری برای وراث وی و در صورت نبودن
وراث برای وزارت فرهنگ و ارشاد.
البته طبق این نظر، میتوان گفت حقی که برای وراث یا وزارت فرهنگ و ارشاد ایجاد
میشود، امتیازی است که در زمان حیات پدیدآورنده بهصورت بالقوه وجود یافته اما فعلیت آن
معلق به فوت پدیدآورنده شده است (همانند بیمه عمر) 1 زیرا اگر پدیدآورنده، اثری را تألیف
نمیکرد (یا بیمهگذار، اقدام به انعقاد عقد بیمه نمیکرد) حقی نیز در آینده و پس از فوت وی
برای ورثه یا وزارت فرهنگو ارشاد (و درمورد بیمه عمر، ذینفع بیمهای) به وجود نمیآمد.
علاوه بر این، نسبت به حق، هرچند هم که وجود بالقوه داشته باشد، قبل از فعلیتیافتن آن،
اثری بار نمیشود.
نکتهای که باید به این مباحث افزود این است که در توضیح قسمت اخیر ماده 12 قانون
حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان، مصوب 1348 اگر قائل به این باشیم که تنها یک
حق برای اثر به وجود میآید (نه دو حق)، در نبود وارث، وزارت فرهنگو ارشاد با توجه به
ماده 866 قانون مدنی فقط میتواند نقش ادارهکننده حقوق مادی اثر ادبی و هنری را داشته
مذکور در قسمت اخیر ماده 12 قانون «... برای همان مدت ....» باشد. در این صورت برای عبارت
سال 1348 توجیهی وجود ندارد زیرا اگر مراد مقنن، صرفاً شناختن حق مدیریت بر اثر برای
وزارت فرهنگو ارشاد بود و بهعلاوه، در رابطه با اثر ادبی و هنری تنها یکحق ایجاد میشد،
1. بهعنوان شاهدمثال، علاوه بر بیمه عمر میتوان از ارث حق شفعۀ موضوع ماده 823 قانون مدنی نیز نام برد؛ به این صورت
توضیح اینکه در تفسیر این .« حق شفعه بعد از موت شفیع به وارث یا وراث او منتقل میشود » : که ماده مذکور مقرر میدارد
ماده و چگونگی اعمال آن بیان میشود که حق اخذ به شفعه و درنتیجه، بازگشت مورد معامله به شفیع، پس از فوت او به
وراث میرسد. لیکن پرداخت ثمن معامله اصلی که شرط اخذ به شفعه و تملک سهم مشاع (مبیع) است از دارایی شخصی
ورثه انجام میگیرد بدون نیاز به اینکه ابتدا داخل در ترکه شفیع شود و سپس طبق قواعد ارث به وراث منتقل شود. تحلیلی
که از لحاظ مبنا با بحث مذکور درمورد حق مادی اثر ادبی و هنری شباهت دارد. ن.ک: ناصر کاتوزیان.( 1393 ). قواعد
. عمومی قراردادها، تهران: شرکت سهامی انتشار، جلد 105: 5
وصیت و ارث نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری 73
پس اثری که خالق آن وراثی ندارد و وصیتی نیز درمورد حقوق مادی آن نشده است، پس از
فوت پدیدآورنده باید جنبه عمومی پیدا کند نه اینکه متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد شود،
حق استفاده ،«..... برای همان مدت ...» درحالیکه گویی مقنن در این ماده با بهکاربردن عبارت
از اثر پس از فوت پدیدآورنده را برای وزارت مزبور شناسایی کرده است، بدین معنا که حقوق
مادی پنجاه ساله برای این شخص حقوقی ایجاد میشود.
7. ارث حقوق مادی اثر ادبی و هنری
در صورت پذیرش نظریه بیانشده در بخش پیش، انتقال حقوق مادی اثر ادبی و هنری در
قالب تأسیسحقوقی ارث نیز محل مناقشه و تعارض خواهد بود، به این صورت که اگر قانونگذار
درمورد اثر ادبی و هنری، قائل به ایجاد دو حق جداگانه شده باشد (یکی برای مؤلف،
درصورتیکه اثر در زمان حیات وی منتشر شده باشد و دیگری برای وراث درصورتیکه اثر را
پس از فوت پدیدآورنده منتشر کنند و در صورت نبودن آنها برای وزارت فرهنگ و ارشاد،
طبق ماده 12 قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان، مصوب 1348 )، درصورتیکه
اثر بعد از فوت مؤلفمنتشر شود با توجه به تبصره ماده 65 ق.ا.ا.م، حقوق مادی پنجاه ساله پساز
فوت پدیدآورنده در واقع برای وراث ایجاد میشود نه برای مؤلف، زیرا وراث این حقوق را
مستقیماً توسط قانون اخذ میکنند و به همین دلیل هم حقوق مادی اثر، جزو ترکه به حساب
نمیآید چون در زمان فوت مؤلف وجود ندارد تا به عنوان ترکه به وراث وی منتقل شود. نتیجه
دیگری که از پذیرش این فرض حاصل میشود این است که پدیدآورنده در زمان حیات خود،
حق وصیتنسبت به این حقوق را نخواهد داشت زیرا همان گونه که قبلاً نیز بیان شد، انجام چنین
وصیتی، دخالت در اموال ورثه است. در واقع باید گفت این ورثه هستند که حق دارند نسبت به
حقوق پنجاه ساله خود به نفع دیگری وصیت کنند. درنتیجه طلبکاران شخصی پدیدآورنده هم
پس از فوت وی نمیتوانند ادعایی نسبت به آن داشته باشند.
در تقویتنظریه مذکور با استفاده از ملاکماده 505 قانون مدنی به این صورت نیز میتوان
استدلال کرد:
انتفاع از حقوق مادی اثر ادبی و هنری، منتشر در زمان است. بنابراین این حقوق بهمرور و
در امتداد زمان ایجاد میشود و قابل استفاده است و از این جهت، مشابه با منافع تدریجی
الحصول عین مستأجره است. لذا با توجه به ملاک و مبنای ماده 505 قانون مدنی که مقرر
74
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال پنجم، شماره شانزدهم، پاییز 1395
اقساط مالالاجاره که به علت نرسیدن موعد پرداخت آن بر ذمه مستأجر مستقر نشده » : میدارد
میتوان گفت همان گونه که در عقد اجاره، همه منافع مورد .« است به موت او حال نمیشود
اجاره، همزمان با انعقاد عقد، قابل انتقال به مستأجر نیست چون هنوز به وجود نیامده و به همین
علت هم در صورت فوت مستأجر در اثناء اجاره، دین وی نسبت به پرداخت اقساط مالالاجاره
حال نمیشود، 1 به همان ترتیب، حقوق مادی پنجاه سال پساز فوت در واقع تنها از لحظه فوت
مؤلف، بهتدریج به نفع ورثه ایجاد و قابل استفاده میشود. لذا تا قبل از مرگوی وجود خارجی
ندارد تا داخل در ترکه شده و به ارث برسد. نتیجه اینکه حقوق مادی پس از فوت مؤلف، با
مرگوی به نفع ورثه ایجاد میشود نه اینکه بهموجبوراثت به آنها منتقل شود.
برخی از آثار پذیرش نظریه وجود دو حق مادی نسبت به آثار ادبی و هنری، (با توجه به
تحلیل ارائهشده از ماده 12 قانون سال 1348 ، بهویژه با درنظرگرفتن تبصره ماده 65 قانون اجرای
احکام مدنی و ماده 22 قانون سال 1348 و مبانی قانون مدنی) در خصوص تأسیس حقوقی
وصیتو ارث از قرار ذیل است:
-1 قابلیت یا عدم قابلیت توقیف حقوق مادی پس از فوت پدیدآورنده توسط طلبکاران
وی با توجه به نظریه تعدد حق.
موضوع مزبور باید در دو فرض (اثر منتشرشده در زمان حیات مؤلف و انتشار اثر پس از
فوت وی) جداگانه بررسی شود.
الف) اثری که در زمان حیات پدیدآورنده منتشر شده است.
پذیرش نظریه ایجاد قانونی دو حق مادی در خصوص آثار ادبی و هنری با توجه به این
نکته که حقوق مادی، منتشر در زمان است این نتیجه را دارد که مؤلف در زمان حیات خویش
با تحقق هر لحظه از زمان و ایجاد تدریجی حقوق مادی، مالک آن شده و میتواند از آن
استفاده کند یا این حقوق را که برای زمان آتی قابلیت ایجاد دارند به غیر واگذار کند تا
1. فلسفه حالنشدن دین مستأجر نسبت به پرداخت مالالاجارة آینده این است که ذمه وی نسبت به آن مشغول نشده است
زیرا هنوز آن منافع را دریافت نکرده چون انتقال مالکیت منافع به مستأجر، موکول به پیدایش تدریجی این منافع است و تا
زمان تحقق این منافع، مستأجر مکلف به پرداخت مابهازای آن نیست (مگر اینکه خلاف آن توافق شده باشد) زیرا در عقود
معوض، جهت تعهد هر طرف، تعهد طرف مقابل است؛ بدین مفهوم که مثلاً در عقد اجارة مورد بحث، علیرغم ظاهر ماده
«....... اجاره عقدی است که بهموجب آن، مستأجر مالک منافع عین مستأجره میشود »: 466 قانون مدنی که مقرر میدارد
جهت تعهد موجر برای تملیک منفعت، بهدستآوردن مالالاجاره و جهت تعهد مستأجر برای تملیک مالالاجاره،
بهدستآوردن منفعت است، لذا مادامی که مستأجر از منافع منتفع نشده، آن را به دست نیاورده، پس تعهد مستأجر محقق
نشده است.
وصیت و ارث نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری 75
دیگری از آن منتفع شود. بنابراین، وقتی مؤلففوت میکند، در واقع حیات حقوق مادی متعلق
به او نیز خاتمه پیدا میکند و چون این حقوق، صرفنظر از استیفاء یا عدم استیفاء از آن، با
فوت پدیدآورنده از بین میرود، با مرگوی، چیزی وجود نخواهد داشت تا طلبکاران بتوانند
آن را توقیف کنند زیرا از یکطرف حقوق مادی متعلق به مؤلف خاتمه یافته و پس از فوت
وی، قابلیت بقا نداشته و از طرف دیگر، حقوق مادی پنجاه سال پس از فوت مؤلفنیز متعلق به
مؤلف نبوده و داخل در ترکه نمیشود تا قابلیت توقیف را داشته باشد. بنابراین ورثه نسبت به
دیون متوفی فقط تا میزان دارایی مثبت وی و آن هم در صورت قبول ترکه مسئول تأدیه هستند
و تعهدی به پرداخت دیون از اموال خود ندارند و بهعلاوه، حقوق مادی پنجاه سال پس از فوت
نیز جزء اموال شخصی آنها به شمار میآید و قابلتوقیف از طرف طلبکاران مؤلف متوفی
نیست.
ب) اثری که در زمان حیات پدیدآورنده منتشرنشده است.
درمورد این آثار با استناد به تبصره ذیل ماده 65 قانون اجرای احکام مدنی و با درنظرگرفتن
ماده 22 قانون سال 1348 ، و در صورت اثبات قصد مؤلف به انتشار که با فوت وی به انجام
نرسیده است وراث میتوانند اثر را منتشر کرده و متعاقباً مالکحقوق مادی شوند که برای اثر
به وجود میآید، اما چون این حقوق صرفاً برای ورثه ایجاد میشود، ارتباطی با دیون مؤلف
متوفی پیدا نمیکند تا از طرف طلبکاران متوفی قابلتوقیفباشد.
2 - اعتبار قراردادهایی که مؤلف قبل از انقضای آنها فوت میکند با توجه به نظریه تعدد حق
قراردادهایی که مؤلف بهموجب آن، حقوق مادی اثر خود را به دیگری واگذار میکند بر
اساس موقتبودن حقوق مادی باید مدت داشته باشد که حداکثر این مدت، طبق ماده 14 قانون
سال 1348 پنجاه سال است.
طبق ماده 15 » حال اگر در اثنای قرارداد، پدیدآورنده فوت کند، برخی بر این عقیدهاند که
قانون حمایت از حقوق مؤلفان، شرط انتقال حقوق مذکور ( حقوق مادی) به ورثه، انقضای
امیدیان، 29: 1385 ) . اما این در حالی است که برابر نظریه تعدد حق و با ). « مدت قرارداد است
توجه به اینکه آغاز بهرهبرداری ورثه از حقوق مادی اثر، لحظه فوت پدیدآورنده است، باید
قرارداد را منحل دانست چون حق مؤلف بعد از مرگ وی ادامه نمییابد. اما این نتیجهگیری
علیرغم قوت ظاهری آن، نمیتواند درست باشد زیرا قرارداد انتقال یا اعطای مجوز
بهرهبرداری از اثر فکری ازجمله عقود لازم است و با فوت مؤلف، منحل نمیشود. پس باید
76
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال پنجم، شماره شانزدهم، پاییز 1395
پذیرفت که این قرارداد تا پایان مدت آن (حتی پس از فوت مؤلف ) معتبر است و مهلت
استفاده از حقوق مالی برای ورثه، تنها پس از انقضای مدت قرارداد مورث ایشان آغاز میشود؛
امری که از جمع بین مواد مربوطه استنتاج میشود (قسمت نتیجه).
نتیجه
از یکسو با توجه به انواع وصیت که در قانون مدنی، محدود به تملیکی و عهدی شده،
اعمال قواعد مربوط به آن درمورد حقوق مادی اثر ادبی و هنری تنها با استفاده از وصیت عهدی
بعد « تملیک » و بدون درنظرگرفتن نظریه تعدد حق مادی ممکن مینماید (آنهم در مواردی که
از فوت موصی به عهده وصی گذارده شود که البته همان طور که قبلاً بیان شد، چون اثر
وصیت به تملیکنیز همان وصیت تملیکی است، به نظر میرسد که موضوع وصیت به تملیک
به « وصیت تملیکی » ، نیز باید همانند وصیت تملیکی، عین یا منفعت باشد). در غیر این صورت
.« منفعت » است و نه « عین » حقوق مادی اثر، ممکن به نظر نمیرسد چرا که حق مادی مزبور، نه
نامیدهاند و « وصیت فکی » لذا ناگزیر باید نوع دیگری از وصیت را پذیرفت که برخی آن را
متضمن هیچ نوع تملیکی نیست و تنها منتهی به خروج مال از ملکیت مالک میشود. هرچند که
این نوع وصیت در قانون مدنی ازجمله انواع وصیت به حساب نیامده، در فقه و آثار برخی از
استادان حقوق به مصادیق آن اشاره شده است.
لذا با توجه به اطلاق ماده 12 قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان از یک
طرف و انحصار انواع وصیت در قانون مدنی (که در صورت رعایت آن، وصیت به تملیکحق
مادی اثر، غیرممکن میشود) از طرف دیگر باید نتیجه گرفت که معتبردانستن مفاد ماده 12 تنها
با توجه به ماهیت وصیت فکی امکانپذیر است که این امر هم با دو ایراد عمده مواجه خواهد
بود؛ یکی تملیکینبودن وصیت فکی و دیگری، تبصره ذیل ماده 65 قانون اجرای احکام مدنی
که شائبه تعدد حق مادی و درنتیجه عدم حق مؤلفنسبت به حقوق مادی (امکان وصیت به آن)
پساز فوت را در پی خواهد داشت.
از سوی دیگر، پذیرش اعمال قواعد ارث درمورد حق مالی اثر ادبی و هنری نیز با توجه به
مفاد تبصره ذیل ماده 65 قانون اجرای احکام مدنی، دشوار مینماید زیرا بر اساس این تبصره،
تألیفاتی که هنوز به چاپ نرسیده، بدون رضایت مؤلف و در صورت فوت وی بدون رضایت
ورثه توقیف نمیشود و روشن است که هیچ اثر ادبی و هنری تا زمانی که به چاپ نرسد از
وصیت و ارث نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری 77
حمایت قانونی برخوردار نمیشود. پس اگر اثری قبل از فوت مؤلف به چاپ نرسیده باشد،
چگونه میتواند بعد از فوت وی از حمایت قانونی برخوردار شود و ورثه چگونه میتوانند
« حق » را به ارث برند که خود مورث هم صاحب آن نبوده است؟ مگر اینکه یا در کنار « حقی »
قانونی که پس از انتشار اثر برای مؤلف ایجاد میشود و پس از فوت وی به وراث میرسد،
متصور باشد که رأساً برای ورثه ایجاد میشود و آغاز آن، فوت « اثر » دیگری هم برای « حق »
خود مؤلفمحسوب نمیشود؛ یا اینکه هیچ « حق » مؤلفو انتشار اثر توسط وراث است و ادامۀ
حقی برای ورثه درمورد اثر منتشرنشده مؤلف شناخته نشود زیرا مواد قانونی مربوط به حمایت
اثر فکری ازجمله قواعد امری است و صراحتاً زمان مالکیت مؤلفبر اثر خود را تا پایان حیات
وی مقرر داشته و بهعلاوه شرط حمایت از اثر را انتشار آن دانسته است. پس جایی برای اعمال
مفاد تبصره ماده 65 قانون اجرای احکام مدنی باقی نمیماند الا اینکه وراث بتوانند قصد مؤلف
مبنی بر انتشار اثر را به اثبات برسانند.
درنتیجه قاعده کلی درمورد جواز انتقال حقوق مادی همان است که مقنن در ماده 12 قانون
1348 و قانون مدنی در باب وصیت و ارث بیان کرده و مورد تبصره ماده 65 قانون اجرای
احکام مدنی، استثنا بر قاعده مذکور است. بنابراین در جهت جمع بین حکم تبصره ماده 65
ق.ا.ا.م با مواد 12 و 22 قانون 1348 شاید بتوان چنین استدلال کرد که:
1 - تبصره ذیل ماده 65 صرفاً در صورتی قابلیت اجرا دارد که اثر ادبی و هنری در زمان
حیات مؤلفمنتشر نشده و اوضاعواحوال، حاکی از قصد وی در انتشار اثر باشد تا ورثه بتوانند
در این خصوص تصمیم بگیرند. البته در صورت بروز اختلاف، وراث باید بار اثبات قصد
مورث خود را به عهده بگیرند. ازجمله قرائن اثبات این قصد میتواند وصایت مؤلف به انتشار
باشد والا به نظر میرسد که منطوق ماده 65 قانون مزبور و تبصره آن، کاملاً در تضاد با مواد 12
و 22 قانون 1348 بوده که ازجمله قوانین امری است و درنتیجه هیچ حقی برای وراث درمورد
انتشار اثر منتشرنشدة مؤلفپس از مرگ وی قابلتصور نیست.
2 - در حالتی هم که مؤلف در زمان حیات، اقدام به انتشار اثر نکرده، ولی همزمان با
وصایت در خصوص انتشار اثر، نسبت به حقوق مادی پس از فوت خویشتعیین تکلیفکرده،
باید مورد را مشمول ماده 12 قانون 1348 دانست نه تبصره ذیل ماده 65 ق.ا.ا.م؛ به این صورت
که مؤلف، ضمن وصیت به انتشار اثر، معین کند که پس از انتشار، حقوق مادی به زید تعلق
داشته باشد (وصیت تملیکی) یا به زید تملیک شود (وصیت عهدی) که چنین تصمیمی در
78
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال پنجم، شماره شانزدهم، پاییز 1395
حدود قواعد وصیت، متبع خواهد بود.
3 - سایر مسائل از قبیل امکان توقیف حقوق مادی اثر توسط طلبکاران مؤلف پس از فوت
وی و فوت مؤلف قبل از انقضای مدت قراردادهای منعقده و ... نیز تابع دو فرض گفتهشده
خواهد بود. لذا تحلیلی که در متن مقاله در خصوص این مسائل بیان شد باید با توجه به
نتیجهگیری فوق، تعدیل شود.
وصیت و ارث نسبت به حقوق مادی اثر ادبی و هنری 79

منابع
الف) فارسی و عربی
- کتاب
- السنهوری، عبدالرزاق احمد.( 2000 ). الوسیط فی شرح القانون المدنی الجدید، جلد 8 حق
الملکیه، الطبعه الثالثه الجدیده، بیروت: منشورات الحلبی الحقوقیه.
- امامی، سید حسن.( 1368 ). حقوق مدنی، جلد 1، تهران: انتشاراتاسلامیه.
- بجنوردی، سید حسن. ( 1419 ه.ق). القواعد الفقه، چاپاول، جلد 4، نشر الهادی.
- بحرانی، یوسف. ( 1363 ). الحدائق الناظره، جلد 22 ، قم: مؤسسه نشر اسلامی.
- بروجردی عبده، محمد.( 1383 ). کلیاتحقوق اسلامی، تهران: انتشارت دانشگاه تهران.
- جعفری لنگرودی، محمد جعفر. ( 1381 ). ترمینولوژی حقوق، جلد 4، 3 و 5، چاپ دوم،
تهران: انتشاراتگنج دانش.
1357 ). دائرهالمعارفحقوق مدنی و تجارت، جلد 1، تهران: انتشاراتگنج ). __________
دانش.
1370 ). وصیت، ارث، تهران: انتشاراتدانشگاه تهران. ). __________
- حلی، محقق ( 1368 )، ترجمه فارسی شرایعالاسلام و جواهرالکلام، ابوالقاسم ابن احمد یزدی،
جلد دوم، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
- زرکلام، ستار . ( 1387 ). حقوق مالکیتادبی و هنری، چاپاول، تهران: انتشاراتسمت.
- طاهری، حبیباله . ( 1418 ه.ق). حقوق مدنی، چاپ دوم، جلد 5، دفتر انتشارات اسلامی
وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
-کاتوزیان، ناصر.( 1376 ). اموال و مالکیت، چاپ اول، تهران: نشر دادگستر.
1369 ). وصیت در حقوق مدنی ایران، چاپ دوم، تهران: کانون وکلای ) .__________
دادگستری مرکز.
1371 ). عقود معین، جلد 1، تهران: شرکتسهامی انتشار. ). __________
1381 ). درسهای از شفعه، وصیتو ارث، چاپسوم، تهران: نشر میزان. ) .__________
1381 ). مقدمه علم حقوق، چاپبیستوسوم، تهران: شرکتسهامی انتشار. ) .__________
1392 ). عقود معین، جلد 3، چاپ ششم، تهران: انتشارات گنج دانش. ) .__________
1366 ). قواعد عمومی قراردادها، جلد 2، تهران: انتشارات بهنشهر. ) .__________
80
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال پنجم، شماره شانزدهم، پاییز 1395
1393 ). قواعد عمومی قراردادها، جلد 5، چاپ هشتم، تهران: شرکت ). __________
سهامی انتشار.
- لطفی، اسدالله.( 1390 ). مباحثحقوقی شرح لمعه، چاپهشتم، تهران: انتشارات مجد.
- محقق داماد یزدى، سید مصطفى. ( 1420 ه.ق). وصیت، تحلیل فقهى و حقوقى، در یک
جلد، تهران: مرکز نشر علوم اسلامى.
1406 ه.ق). قواعد فقه، چاپ دوازدهم، جلد 2، تهران: مرکز نشر علوم ). __________
اسلامی.
- مغنیه، محمد جواد.( 1372 )، ترجمه فقه تطبیقی مذاهب پنجگانه جعفری، حنفی، مالکی،
شافعی، حنبلی، کاظم پورجوادی، چاپ چهارم، تهران: انتشارات ماجد.
- مقاله
. مجله فقه اهل بیت علیهمالسلام، شماره 26 ،« بیع زمانی » .( - شریعتی، سعید.( 1380
- پایاننامه
- امیدیان، فاطمه.( 1385 ). نحوه انتقال حقوق مالکیت معنوی، پایاننامه کارشناسی ارشد
رشته حقوق خصوصی، دانشکده حقوقوعلومسیاسی دانشگاه علامه طباطبائی.
- نظری، وحید.( 1392 ). دیالکتیک حق و مصلحت در مبانی حقوق مالکیت فکری، پایان
نامه کارشناسی ارشد رشته حقوق مالکیت فکری، دانشکده حقوقوعلومسیاسی دانشگاه علامه
طباطبائی.
ب) فرانسه
Colombet, Claude. (1990). Grands principes du driot d'Auteur et des droits
voisins dans le monde,Litec, deuxiéme édition.
Colombet, Claude. (1997). Propriété littéraire et artistique et droits
voisins,Dalloz, 8e édition.
Galloux, Jean-christophe. (2000). Droit de la Propriété Industrielle, Dalloz.
Lucas, André. (2002). Propriété littéraire et artistique,Dalloz,2e édition, serie
Connaissance du droit.
Pollaud-Dulian, Frederic. (1999). Droit de la Propriété industrielle,
Montchrestien.