Document Type : Research Paper
Authors
1 Assistant professor at school of law at PNU university of Tehran south branch
2 Payam-e-Noor University
Abstract
It is common that the avoidance of a contract terminates and renders all provisions, terms and conditions of the contract. Are there any terms or provisions which are not affected by termination? By using the descriptive-analytical and comparative methods, this article aims to ascertain these independent terms which are valid, even though the termination of the contract occures. Some of these terms, such as confidentiality, are valid and apply, irrespective of making a contract. On the basis of intention of parties, law and usages, termination does not affect contract terms relating to dispute resolution. Nor do those terms that were intended to take effect even in the case of termination, such as confidentiality clause. Those terms are independently valid in spite of the invalidity, termination or avoidance of the main contract.Principles of European Contract Law, UNIDROIT Principles of International Commercial Contracts and United Nations Convention on Contracts for the International Sale of Goods (CISG; the Vienna Convention) indicate such valid provisions. Despite the lack of any provision in Iranian Civil Code, such a provision infers and implies under Iranian Civil Law.
Keywords
فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال هشتم، شماره 28، پاییز 1398
شروط و مفاد معتبر پس از زوال یا انحلال قرارداد در حقوق ایران
با مطالعه اجمالی اسناد بینالمللی
جلال سلطان احمدی[1]- مریم ولایی[2]
تاریخ دریافت: 28/3/197 تاریخ پذیرش: 23/11/1397
چکیده
بطلان و یا انحلال قراردادعموماً منجر به بطلان همه مفاد و شروط و تعهدات آن نیز خواهد شد. مسئله این تحقیق؛ مبنا، ارکان و موارد مهم اعتبار مستقل برخی از مفاد و شروط و تعهدات تبعی و فرعی در صورت عدم انعقاد یا بطلان یا انحلال قرارداد اصلی است. در پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از اطلاعات کتابخانهای، مصادیق، مبانی و ارکان این شروط مستقلاً معتبر موردبررسی قرار میگیرد. بر مبنای قانون، اراده و همچنین عرف و عادت، با رعایت شرایط اساسی صحت، برخی شروط مثل محرمانه داشتن اطلاعات، خود قراردادی مستقل هستند و حتی اگر قرارداد اصلی منعقد نشود نیز این دسته از شروط برطرفها لازم الاتباع هستند. برخی دیگر از شروط مثل نحوه استرداد عوضین، قرارداد مستقلی هستند که برای اعتبار و حاکمیت برطرفها بعد از انحلال یا بطلان قرارداد اصلی منعقد میشوند؛ این دسته از شروط با انحلال یا بطلان عقد اصلی الزامآور میگردند. برخی دیگر مثل شروط حلوفصل اختلافات همواره با بقای قرارداد یا انحلال و بطلان آن، مستقلاً برطرفها حاکم هستند. در کنوانسیون بیع بینالمللی کالا و نیز در اصول قراردادهای بازرگانی بینالمللی و اصول قراردادهای اروپا، به استقلال این شروط تصریحشده است. در حقوق ایران نیز احکام منطبق و هماهنگ با آنچه در اسناد بینالمللی آمده، قابل استنباط و استخراج است.
واژگان کلیدی:قرارداد،انحلال،بطلان،شرط،تبعی،مستقلاً معتبر
مقدمه
[3]قرارداد مجموعهای متشکل از مواد و مفاد اصلی و شروط و مفاد تبعی و فرعی است. در حالت عادی، بطلان و یا انحلال قرارداد پایه، منجر به بطلان مفاد و شروط و تعهدات اصلی و تبعی آن نیز خواهد شد. یکی از آثار و لوازم اصل تابعیت شرط از عقد این است که با انحلال یا بطلان قرارداد اصلی، شروط و مفاد و تعهدات ضمن عقد یا ناشی از عقد هم منحل و باطل میشوند. مسئله اساسی آن است که در صورت عدم انعقاد یا بطلان و یا انحلال قرارداد پایه آیا ممکن است بخشی از مفاد و شروط آن عقد، مستقلاً بر مذاکرهکنندگان قراردادی که منعقد نشده، قراردادی که باطل یا منحل گشته است، معتبر و الزامآور باشند؟ مصادیق مهم شروط و تعهدات تبعی مستقل، مبنای استقلال و ارکان این اعتبار مستقل چیست؟
علیرغم اینکه به موضوع شروط ضمن عقد بسیار پرداختهشد، اما تاکنون مصادیق و مبانی مفاد و شروط مستقل و معتبر در صورت انتفای قرارداد پایه، همچنین شرایط و ارکان این اعتبار مستقل موردتحقیق و بررسی دقیق قرار نگرفته است.
در فقه برمبنای قاعده فقه انحلال عقد واحد به عقود متعدد و در حقوق ایران و اسناد بینالمللی موردمطالعه بر مبنای اصل تجزیهپذیری قرارداد، امکان تبعیض و تجزیهپذیری مورد معامله و اعتبار مستقل مابقی قرارداد نسبت به بخشی از مورد معامله که باطل یا منفسخ نشدهاند، پذیرفتهشده است، اما این قاعده برای تجزیه قرارداد به علت تجزیه مورد معامله است و برای تجزیه مفاد قرارداد و اعتبار مستقل بخشی از مفاد قرارداد بهویژه شروط تبعی و فرعی باید مبانی دیگری یافت.
اگرچه غالباً چنین است که طرفین، حقوق و تعهدات ناشی از شرط را به همراه حقوق و تعهدات ناشی از عقد میخواهند نه جدای از آن و این وضع غالب، موجب پیدایش قاعده تبعیت شرط از عقد شده است؛ اما برمبنای اراده صریح یا ضمنی و عرف، شروطی که اعتبار جداگانه و مستقل آنها از انعقاد یا اعتبار قرارداد پایه اراده شوند یا عرف و عادت اینگونه مقرر دارد، با انحلال یا زوال عقد این شروط منحل و زایل نمیگردند.
شروط راجع به روابط طرفها پس از انحلال یا بطلان قرارداد، شروط محرمانه بودن اطلاعات طرفهای مذاکره قراردادی، شروط حلوفصل اختلافات و داوری و سایر موارد که در این تحقیق شناسایی و تحلیلشدهاند، با رعایت شرایط اساسی صحت، این شروط و مفاد مستقل از انعقاد یا اعتبار قرارداد اصلی، معتبر هستند. اهمیت موضوع بهقدری است که در اسناد بینالمللی موردمطالعه تطبیقی، موادی بهصراحت به این امر اختصاص دادهشدهاند. در ماده 1230 قانون مدنی (جدید) فرانسه نیز مقرر گردید: «فسخ قرارداد اثری بر شروط حلوفصل اختلاف و شروطی که قصد شده است حتی باوجود انحلال قرارداد معتبر باشند و شروط محرمانگی وعدم رقابت ندارد». در حقوق ایران مادهای عام و صریح در این مورد وجود ندارد، اما با استفاده از مبانی تعهدات قراردادی و مقررات موجود، احکام مشابه و قابل تطبیق با اسناد مذکور قابلشناسایی است.
بند اول: رابطه مفاد تبعی و شرط با عقد
الف: آرا و نظرهای راجع به تحلیل رابطه شرط و عقد در فقه و حقوق ایران
1-اصل تبعیت شرط و مفاد تبعی از عقد
رابطه شرط ضمن عقد و عقد، رابطه تابع و متبوع و اصلوفرع است؛ در حقوق ما شرط بهطورمعمول به تعهدهای فرعی و تبعی گفته میشود و به این اعتبار از اصل قراردادها فاصله میگیرد[4]. گفتهشده شرط ماهیتی غیرمستقل است که برخلاف عقد یا ایقاع، خود مستقلاً انشا نمیگردد[5]. طبق نظر مشهور، وضعیت حقوقی شرط وابسته به عقد مشروط است.[6] شرط ضمن عقد فاسد، فاسد است و در این صورت شرط، قابلیت الزام ندارد و دلیل این مطلب به رابطه عقد و شرط و تابع بودن شرط نسبت به عقد بازگشت میکند. بهحکم قاعده کلی (التابع تابع) که حاکم بر روابط تعهدهای فرعی واصلی است، رابطه تعهد فرعی (شرط) و تعهد اصلی، رابطه اصلوفرع است به لحاظ آنکه طبق قاعده (التابع یسقط بسقوط المتبوع) و یا (اذا سقط الاصل، سقط الفرع)، جایی برای بقای فرع بعد از انتفای اصل باقی نیست.[7]
2- رابطه ظرف و مظروف
بیان دیگری که در خصوص رابطه شرط با عقد ارائهشده نظریه ظرفیت است. در این معنی شرط، التزامی است که ظرفش بیع است نه اینکه بیع معلق یا مقید به آن شده باشد[8]. در حقیقت بر اساس این نظر، شرط یک قرار مستقل در برابر قرار اصلی محسوب میگردد که عقد را تشکیل داده است.در صورتی عنوان شرط محقق میشود که این قرار مستقل در ضمن عقد درج شود. ولی این بدان معنا نیست که شرط، قید دو عوض یا قید انشاء یا قید منشأ باشد[9].
3- نظریه تقیید
نظریه دیگر، نظریه تقیید است و عبارت است از اینکه شرط، قید یکی از دو عوض است و در نقصان و افزایش قیمت دخالت دارد، بدون آنکه در برابر آن، مستقیماً بخشی از ثمن قرار گیرد[10]. البته گروه به تقیید محض معتقدند و به الزامآور بودن شرط ضمن عقد اعتقادی ندارند و نقش شرط را تنها مقید کردن عقد میدانند[11]؛ در مقابل بسیاری از فقها به تقیید با التزام قائل شدهاند[12].
4- نظریه تعلیق
مطابق نظریه تعلیقی بودن عقد مشروط، تأثیری که شرط بر عقد میگذارد آن است که موجب تعلیق عقد بر معلق علیه میگردد. شرط قید عقد نیست تا فساد آن موجب فساد عقد باشد بلکه شرط، همان تعلیق است که در عقود مختلف بهصورتهای گوناگون جلوه –میکند[13]. مرحوم آیتاله خویی با قبول التزام بهشرط معتقد است، تعلیقی که ازنظر فقها موجب بطلان عقد میشود، مربوط بهجایی است که ذات عقد بر امری محتملالوقوع معلق شود؛ بنابراین ممکن نیست که شرط ضمن عقد موجب تعلیق ذات گردد[14].
ب: جمعبندی آرای مطروحه
از مواد قانون مدنی برمیآید که شرط به معنای مطلق تعهد یا قرار تصور نگردیده تا شامل کلیه توافقها باشد بلکه بهعنوان امری تابع و وابسته است نه مستقیم. احکام غالباً منصرف به شروط وابسته است[15] و در تعاریف نیز گاه در همین معنی امری است که در یک عمل حقوقی گنجانده شود تا آثار آن را تکمیل کند و یا تغییر دهد یا زوال و حدوث حقی برای امری مستقبل و محتملالوقوع منوط گردد؛[16] به عبارتی حدوث و بقاء شرط وابسته به عقد اصلی و پایه میباشد؛ اکثریت حقوقدانان شرط را تابع دانستند.[17]
در مقام جمع آرای بیانشده فقها و حقوقدانان میتوان گفت بر مبنای قصد طرفها و عرف و عادت، حسب مورد یکی از آرا و نظریات بیانشده در تحلیل رابطه عقد و شرط باید شناسایی و احراز نمود؛ گاه طرفهای قرارداد شرط را تنها بهعنوان متبوع و فرع بر عقد اصلی اراده میکنند که نظر اول یعنی رابطه تابع و متبوع و اصلوفرع حاکم است؛ ولی هرگاه شرط و عقد نه بهعنوان تابع و متبوع بلکه بهعنوان ظرف و مظروف یا سایر موارد اراده شده باشد بر مبنای اصول فقه و حقوقی العقود تابعه للقصود و حاکمیت اراده، رابطه شرط و عقد مطابق آنچه طرفها اراده کردند خواهد بود، درنتیجه به نظر میرسد ازلحاظ فقه ماهت رابطه شرط و عقد به هر یک از شکلهای فوق امکانپذیر است و امکان استقلال و اعتبار مستقل شرط از عقد ازنظر فقه نهتنها با منعی مواجه نیست که ممکن و جایز است و حتی فقها در قالبهای بیانشده بهویژه نظریه ظرفیت، امکان استقلال شرط را مطرح نمودهاند. شرط مستقل در میان فقهای متقدم نیز مطرح بوده اما بر مبنای نظریه ظرفیت شکل ضابطهمندتر و قابلقبولی به خود گرفته است[18].
ج: مقایسه شروط مستقلاً معتبر با اصل تجزیهپذیری قرارداد
1- تعریف
منظور از تجزیهپذیری قرارداد این است که در صورت بطلان، عیب، عدم تحقق، نقض، عدم مطابقت و عدم امکان اجرای بخشی از عقد یا مورد تعهد یا شرط ضمن آن و بهطورکلی به هر علتی که قرارداد نسبت به بخشی از موضوع یا شرط یا برخی از طرفهای آن با مانع روبرو شود، آن عامل فسخ یا بطلان محدود به همان بخش از قرارداد شده، مابقی قرارداد به اعتبار و نفوذ خود باقی میماند[19]. به عبارتی «گاه یک قصد انشاء، قائممقام دو قصد انشاء خواهد شد و میتوان عملاً ملتزم به نتیجه دو قصد انشاء گردید».[20]
2- مبانی فقه امکان استقلال بخشی از مفاد قرارداد
مطابق قاعده ی استقرایی و اصطیادی انحلال عقد واحد به عقود متعدد، هرگاه مورد معامله دارای دو یا چند جزء باشد و نسبت به برخی از اجزاء عقد به هر دلیلی باطل باشد، فقها حکم به صحت و درستی معامله نسبت به سایر اجزای مورد معامله نمودهاند. به عبارتی در صورت بطلان بخشی از قرارداد، آن قرارداد واحد به دو بخش صحیح و باطل منحل میگردد. هرچند لفظ خاص انحلال (انحلال عقد واحد به عقود متعدد) در همه موارد مرتبط بهکاربرده نشده است، اما فقها با الفاظی مشابه همان معنی را اراده کردهاند. به عبارتی فقها درجایی که عقد نسبت به یک جزء باطل باشد، به امضا و صحت مابقی عقد و تبعیض و تقسیط عوض فتوی دادهاند. این فتوی و رای چنان در فقه شیعه قوی است که در بررسی متون فق بهجز یک موردنظر مخالف[21] که آنهم احتمال بطلان کل عقد در صورت بطلان بخشی از آن را داده، نظر مخالف دیگری مشاهده نشده است[22]. درواقع انحلال عقد واحد به عقود متعدد متفقعلیه همه فقهاست و به همین مناسبت ادعای اجماع بر آن شده است[23].
قاعده انحلال در کنار سایر قواعد در فقه و حقوق مدنی ایران نشانگر اصل تجزیهپذیر بودن قراردادهاست[24].
3- تجزیهپذیری قرارداد در اسناد بینالمللی
در اسناد بینالمللی حاکم بر قراردادها اصل بر تجزیهپذیر بودن قراردادهاست.
مطابق ماده 116-4 اصول اروپا: «هرگاه علت ابطال صرفاً شروط خاصی از قرارداد را تحت تأثیر قرار دهد، اثر ابطال به آن شروط محدود میشود مگر اینکه با توجه به تمام اوضاعواحوال قضیه، صحت قسمت باقیمانده قرارداد غیرمعقول باشد».
درماده 116-3 اصول بازرگانی آمده: «درصورتیکه منشأ ابطال قرارداد فقط بر برخی از شروط آن مؤثر باشد، اثر ابطال به همان شروط محدود میشود؛ مگر اینکه با توجه به اوضاعواحوال تأیید صحت بقیه قرارداد، غیرمعقول و غیرمتعارف باشد ».
ماده 51 کنوانسیون مقرر میدارد: «درصورتیکه بایع تنها قسمتی از کالا را تسلیم کند یا تنها قسمتی از کالای تسلیمشده مطابق قرارداد باشد، مواد 46 تا 50 نسبت به بخشی که تسلیم نشدها منطبق با قرارداد نیست، اعمال خواهد شد. 2. مشتری فقط در صورتی حق اعلام بطلان کل قرارداد را دارد که قصور در تسلیم همه کالا یا قصور در تسلیم کالای منطبق با قرارداد، نقض اساسی قرارداد محسوب گردد.» و ماده 73: «در مورد قرارداد تسلیم کالا به نحو اقساط]بهدفعات[، چنانچه قصور یکی از طرفین نسبت به اجرای هر قسط، متضمن نقص اساسی قرارداد در رابطه با آن قسط باشد، طرف دیگر در رابطه با آن قسط، اختیار اعلام بطلان دارد.» به عبارتی در این مقررات، قرارداد تجزیهپذیر محسوب شده و فسخ جزئی در مورد آن جایز است؛ مگر در قراردادهایی که به اعتبار قصد و اراده مشترک یا به اعتبار تجزیهناپذیری موضوع قرارداد، تجزیه آنها ممکن نیست که تنها در این صورت فسخ کل قرارداد ممکن است.
4- تمایز اصل تجزیهپذیری قرارداد از استقلال و اعتبار شروط و مفاد تبعی
در پارهای موارد، شرطی که در ضمن عقد گنجانده میشود بهمنزله یک قرارداد مستقل است؛ مانند فرضی که طرفین بهطور صریح، شرط را برای اعمال بعد از فساد عقد توافق کرده باشند، در این حالت با پذیرش قاعده انحلال عقد واحد به عقود متعدد و با توجه به اراده طرفین مبنی بر اینکه قصد داشتهاند قراردادی راجع به روابط خود بعد از فساد عقد منعقد کنند، میتوان عقد مذکور را قابل انحلال و تجزیه به چند عقد دانست؛ یکی عقد اصلی و دیگری همانکه بهصورت شرط ضمن آن عقد درجشده است؛ بنابراین اصل تجزیهپذیری و شروط مستقلاً معتبر گاه باهم یکی و یکسان هستند؛ اما تجزیهپذیری قرارداد عمدتاً مربوط به تجزیه وبعضبعض شدن مورد معامله است که پسازآن، قرارداد نسبت به مابقی مورد معامله معتبر است؛ بنابراین موضوع اصل تجزیهپذیری قرارداد، مورد معامله است اما موضوع بحث و مقاله حاضر، مفاد و شروط مستقلاً معتبر است؛ یعنی بخشی از مفاد و شروط و تعهدات قراردادی که مستقلاً با انعقاد یا عدم انعقاد قرارداد یا در صورت انحلال یا بطلان قرارداد، معتبر و الزامآور هستند یا الزامآور میگردند. بهعلاوه در رابطه شرط و عقد اگر شرط باطل باشد بهموجب اصل تجزیهپذیری قرارداد به صحت عقد لطمهای وارد نیست اما در شروط مستقلاً معتبر، موضوع بحث اثر بطلان و انحلال قرارداد اصلی بر شرط و مفاد ضمن آن عقد و درنتیجه اعتبار یا عدم اعتبار شروط و مفاد ناشی از آن قرارداد است؛ پس این دو قاعده هرچند مبانی مشترک یعنی اراده طرفهای قرارداد و عرف دارند، اما قلمرو هریک متفاوت است. این تمایز را در اسناد بینالمللی که موادی جداگانه برای هریک مقرر داشتهاند بهتر میتوان درک کرد.
د: مبانی اعتبار و استقلال برخی شروط در صورت انحلال یا زوال قرارداد
1- قانون
در برخی موارد، بهحکم قانون، بطلان یا انحلال عقد پایه و یا حتی عدم انعقاد قرارداد پایه خللی به ادامه حیاتبخشی از مفاد و شرط ضمن عقد وارد نمیسازد و شرط همچنان به اعتبار خود ادامه میدهد. به عبارتی گاه مقنن بهصراحت حکم به بقای شرط حتی در فرض بطلان عقد داده است، مانند داوری مقرر در قانون داوری تجاری بینالمللی 1376.
2- اراده
چه در فقه و چه در حقوق ایران بر مبنای اصل حاکمیت اراده، قاعده کلی تبعیت عقد از شرط استثنائاتی نیز دارد و نظر مشهور که بهموجب آن با انحلال و بطلان عقد شرط نیز منحل میگردد، بهصورت کلی و مطلق قابلقبول نیست. در حقیقت همان ارادهای که شرط را تابع عقد کرده است، میتواند این تابعیت را از بین ببرد یا آن را محدود و مشروط نماید. اگر احراز شود که مقصود مشترک از گنجاندن شرط، این نبوده که شرط تابع درستی عقد باشد، سخن از تابعیت شرط از عقد بیهوده است؛ به عبارتی شرط نافذ خواهد بود حتی اگر عقد باطل باشد[25]. فرض روشن مسئله استقلال وقتی است که طرفین بهطور صریح شرط را برای فرض فساد منظور کرده باشند؛ یعنی در ضمن عقد، ضمانت اجرایی را برای فرض فساد عقد بهصورت اشتراط در نظر بگیرند. چنین شروطی که برخلاف اصل تبعیت شرط از عقد میباشند صحیح و لازمالاجرا تلقی شدهاند.[26] اعتبار مستقل شروط میتواند محصول اراده صریح یا ضمنی طرفها باشد.
3- عرف
یکی از مبانی اعتبار استقلال برخی شروط عرف است. در صورت وجود عرف بر استقلال شرط علیرغم انحلال یا زوال قرارداد پایه، شرط مستقلاً معتبر است. البته عرف هم بهعنوان اراده ضمنی طرفهای قرارداد تلقی میشود[27] اما با ملاک ماده 356 ق.م. در صورت جهل طرفها نیز عرف بهعنوان اراده مفروض بر آنها حاکم است؛ بنابراین عرف چه بهعنوان اراده ضمنی و چه مفروض یکی از مبانی تعیین اعتبار مستقل برخی شروط قراردادی است. بهویژه این عرف در بین تجار و معاملات تجاری بروز بیشتری دارد.
ه: شرایط و ارکان استقلال شروط
با جمع سه رکن، شرط ضمن عقد یا مفاد تبعی مستقلاً معتبر است:
اول- وجود یکی از مبانی اعتبار مستقل این شروط، همانند اراده طرفهای قرارداد یا وجود عرف یا قانون بر استقلال شرط.
دوم- وجود مستقل شرایط اساسی صحت در این شروط و مفاد تبعی. وجود شرایط اساسی اعتبار و صحت قرارداد مندرج در ماده 190 قانون مدنی شامل: اراده (قصد و رضا) معتبر، اهلیت، موضوع معین که مورد معامله باشد با جمع سایر شرایط صحت مورد معامله و مشروعیت جهت معامله، مستقلاً در این شروط لازم هستند؛ بنابراین اگر شرایط اساسی اعتبار و صحت در عقد پایه موجود نباشد اما در این شروط شرایط اساسی صحت و اعتبار موجود باشند با جمع دو رکن دیگر شروط مستقلاً معتبر بوده، بطلان وعدم اعتبار عقد پایه به این شروط سرایت نمینماید.
سوم- رعایت شرایط خاص هر عقد در شرط مستقل. برخی از احکام شروط، بهعنوان قاعده کلی تنها در شروط وابسته که امری فرعی و غیرمستقل تلقی میشوند[28] جریان دارند، مثل عدم بطلان شرط مجهول (مفهوم ماده 232 قانون مدنی)؛درحالیکه شروط مستقل همانند یک عقد ازنظر شرط معلوم بودن عوضین احکام خاص خود رادارند[29]. مضافاً اینکه، اصولاً اشتراط امری که قابلیت التزام مستقل را دارد، در ضمن عقد دیگر به معنای اشتراط آن، بدون لحاظ مفاد و آثار و احکام آن نمیباشد.«در مواردی که شرط ضمن عقد، خود یک قرارداد است شرط، دو حیثیت دارد؛ از یکجهت شرط ضمن عقد است که احکام خاص شروط در آن جاری است و از جهت دیگر یک عقد خاصی است که احکام آن عقد بر آن حاکم است».[30] بنابراین جهت استقلال این شروط لازم است این شروط برحسب ماهت موضوع تعهد، واجد احکام و آثار آن عقد (معین یا نامعین) باشند.
بند دوم: مهمترین مصادیق تعهدات تبعی مستقلاً معتبر
برخی تعهدات وابسته به قرارداد حتی درصورتیکه قرارداد اصلی و پایه منعقد نشود نیز معتبر و لازمالاجرا هستند. به عبارتی ممکن است مذاکرات قراردادی به انعقاد قرارداد اصلی ختم نشود اما تعهداتی که هرچند بهتبع انعقاد بعدی قرارداد اصلی بر عهده طرفین قرار میگرفت اما این تعهدات تبعی، مستقل از انعقاد یا عدم انعقاد قرارداد اصلی برطرفها حاکم و لازمالاجرا است. برخی نیز با انعقاد قرارداد پایه ایجاد میشوند اما بعد از زوال یا انحلال آن نیز مستقلاً معتبر هستند.
1. شرط محرمانه بودن اطلاعات[31] (محرمانگی)
مذاکرهکنندگان قراردادنسبتبهاطلاعاتردوبدلشدهدرمذاکرات، تعهدمحرمانگیبرعهدهدارند. بهموجباینتعهد،کسیکهبدونمجوز،اطلاعاتمحرمانهایکه بهمناسبتمذاکراتتحصیلنمودهرااستفادهاافشاءنماید،مسئولاست. اینتعهداگرچهفقطناظربهعدمافشایاطلاعات ردوبدلشدهدرطولمذاکراتمیباشد،امابهعدماستفادهازآنهانیزقابلتسرّیبهنظرمیرسد[32]. شرط محرمانگی جهت حفظ حقوق طرفین در خصوص اطلاعات حاصله در جریان مذاکره قراردادی، ردوبدل شدن مستندات فنی و غیرفنی طرفین قرارداد و حتی متن قرارداد و نیز مستندات حاصله در جریان اجرای تعهدات قراردادی میباشد. محرمانگی گاه بهصورت شرط در ضمن قرارداد میآید و گاه بهصورت قرارداد مستقل مطرح میشود.[33]
مطابق ماده 302-2 اصول حقوق قراردادهای اروپا: «هرگاه در جریان مذاکرات، اطلاعات محرمانهای توسط یکی از طرفین قرارداد ارائه شود، طرف دیگر نباید این اطلاعات را افشا کند؛ خواه بعد قراردادی منعقد شود یا خیر. جبران نقض این تکلیف شامل غرامت برای ضرر متحمله و استرداد سودی که طرف مقابل دریافت کرده است نیز میباشد.»
در ماده 16-1-2 اصول قراردادهای بازرگانی بینالمللی آمده: «در جریان مذاکرات، هر طرف وظیفه دارد اطلاعاتی را که طرف دیگر بهعنوان اطلاعات محرمانه در اختیارش میگذارد، افشا نکند یا برای مقاصد شخصی، استفاده نامناسبی از آنها به عمل نیاورد... ».
این تعهد درماده 2-1112 و بهویژه ماده 1230قانون مدنی (جدید) فرانسه نیز مقرر گردیده است.
محرمانه بودن اطلاعات بایستی صراحتاً بهطرف دیگر اعلام شود. علاوه بر این، گیرنده اطلاعات محرمانه ممکن است تحت یک شرط ضمنی جهت حفظ این اطلاعات قرار بگیرد[34]. بنابراین شرط محرمانگی یکی از شروطی است که مستقل از قرارداد پایه چه قرارداد منعقد شود یا نشود برطرفها حاکم است.
2- بخش مقصود بالاصاله شروط اجراشده
مطابق ماده 566 قانون مدنی هرگاه در جعاله عمل دارای اجزای متعدد بوده و هریک از اجزا مقصود بالاصاله باشد و عقد فسخ گردد، عامل به نسبت عملی که انجام داده مستحق اجرت المسمی خواهد بود. به نظر نمیرسد خصوصیتی موجب انحصار این قاعده در جعاله باشد و ملاک این ماده در همه قراردادها و تعهدات قابلتعمیم و اجرا است؛ بنابراین هر بخش مقصود بالاصاله ازهر قراردادی در صورت اجرا مستقل از بخش فسخ یا باطلشده تلقی میشود و تعهدات آن مستقلاً حاکم است.
همچنین هرگاه شرط ضمن عقد به انجام رسیده باشد و سپس عقد اصلی، فسخ یا اقاله گردد، شرط از قرارداد اصلی تجزیهشده و مشروطٌله باید عوض آن را بپردازد.[35] بنابراین با آنکه عقد اصلی زایل میگردد اما شرط ضمن آن در فرض اجراشدن، باطل نمیشود. به عبارتی عقد به دو بخش تجزیه میشود، عقد اصلی که منحل و منتفی شده است و شرط ضمن آنکه به علت اجرا و عمل توسط مشروطٌعلیه از عقد اصلی تجزیهشده و عوض آن بر عهده متعهدٌله قرار میگیرد. در این حالت اگر از قرارداد بتوان قصد مشترک طرفین در تعیین عوض برای شرط را دریافت، طبق آن رفتار خواهد شد و همان عوض پس از اجرای شرط و انحلال قرارداد به مشروطٌعلیه پرداخت خواهد شد و در غیر این صورت، اجرتالمثل پرداخت خواهد شد[36].
2- شرط داوری
استقلال شرط داوری به این معنی است که شرط مندرج در قرارداد که بهموجب آن برای حلوفصل اختلافات، داوری مقرر میشود، صحیح و معتبر است حتی اگر قرارداد اصلی باطل باشد. به عبارت دیگر پذیرش استقلال داوری به این مفهوم است که در صورت بروز اختلاف حتی اگر راجع به اعتبار قرارداد باشد و نهایتاً قرارداد، غیر معتبر اعلام شود بازهم شرط داوری با رعایت شرایط صحت، مستقل از قرارداد اصلی بر حل اختلاف طرفها حاکم و معتبر است. در برخی کشورها مانند فرانسه، سوئیس و سوئد بهطور کامل و صریح، استقلال موافقتنامه داوری پذیرفتهشده است. لکن برخی کشورهای دیگر مانند ایالات متحده آمریکا و انگلستان به نحوی محدود قائل به استقلال شرط داوری هستند و میان قراردادهای باطل و قابل ابطال، تفاوت قائل شدهاند[37]. قانونگذار ایران در این خصوص، راه حلی دوگانه دارد: درحالیکه قانون داوری تجاری بینالمللی مصوب 1376 در ماده 16، اصل استقلال شرط داوری را پذیرفته، قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1379 در ماده 461 با استمرار راهحل سنتی قانون سابق بر عدم استقلال این دو از یکدیگر تأکید میکند؛ که البته این راهحل دوگانه، قابل انتقاد است و باید کنار گذاشته شود[38]. لکن پذیرش تئوری استقلال شرط داوری در حقوق ایران بر مبنای حاکمیت اراده قابل توجیه است.[39]
بنابر نظر برخی بهواقع تصویب قانون داوری تجاری بینالمللی و شناسایی صریح استقلال شرط داوری از قرارداد اصلی توسط قانونگذار بهتمامی این منازعات پایان داده و حتی ابهامات حاصل از قانون آیین دادرسی مدنی در مورد داوریهای داخلی را نیز برطرف کرده است؛ زیرا داوری بینالمللی خصوصیتی ندارد که بهواسطه آن گفته شود، قاعده استقلال شرط داوری از قرارداد اصلی که در ماده 16 مذکور آمده، به داوری بینالمللی اختصاص داشته و قابلتسری به داوری داخلی نیست[40]. بهترین راهحل آن است که قانونگذار ایران باید در جهت پذیرش این اصل، موضعی را که اتخاذ کرده کنار بگذارد و در داوریهای داخلی نیز مانند داوریهای بینالمللی، صراحتاً اصل استقلال را به رسمیت بشناسد.
البته استقلال داوری مسلماً با استثنائاتی مواجه است[41]مثلاً در حقوق انگلیس این استثناها بر اساس حمایت از اراده سالم و اهلیت طرفها و اعتبار اصل قرارداد شکلگرفته است[42]. بنابراین صرف عدم اعتبار قرارداد موجب بیاعتباری شرط داوری ضمن آن نیست.
در کنوانسیون و سایر اسناد بینالمللی مورد تطبیق نیز استقلال و اعتبار شرط داوری پس از ابطال قرارداد موردپذیرش صریح قرارگرفته است[43]. انتهای بند اول ماده 81 کنوانسیون بیع بینالمللی (1980) «... بطلان، تأثیری در شرایط قرارداد در مورد حل اختلافات یا بر سایر شرایط قرارداد که حاکم بر حقوق و تکالیف طرفین پس از بطلان است، نخواهد داشت». ماده 05-3-9 اصول اروپا: «...2- خاتمه دادن به قرارداد بر روی هچیک از شروط قراردادی راجع به حلوفصل اختلافات یا هر شرط دیگری که حتی پس از خاتمه قرارداد نیز بایستی اعمال شود، مؤثر نیست.» ماده 5-3-7 اصول بازرگانی «آثار کلی خاتمه دادن به قرارداد: 3-خاتمه دادن به قرارداد، تأثیری بر مقررهای در قرارداد درباره حلوفصل دعاوی یا هر شرط دیگری که قرار است حتی پس از خاتمه یافتن قرارداد اجرا شود، ندارد.»
3- شروط راجع به مسئولیت و حدود آن
بهموجب شروط راجع به مسئولیت، مسئول از پرداخت خسارت معاف میشود یا مسئولیتش افزایش یا کاهش مییابد. در اثر اندراج این دسته از شروط در قراردادها رابطهای بین شرط و قرارداد به وجود میآید که گفتهشده این رابطه، رابطه اصلوفرع میباشد. این شروط گاه با بقای قرارداد نیز قابلجمع است و گاه مربوط به پس از زوال یا انحلال قرارداد است؛ در این موارد نیز مسلم است که هدف طرفین یک قرارداد از گنجاندن چنین شرطی این نیست که با از بین رفتن قرارداد، شرط نیز از بین برود؛ چراکه اگر چنین چیزی مدنظر باشد، فایده عقلائی برای چنین شروطی قابلتصور نیست. بلکه برعکس، این شروط از آن دسته شروطی هستند که اصولاً برای فرض فساد یا انحلال کلی یا جزئی عقد در نظر گرفته میشوند.
قرارداد راجع به خسارت در مواد 230 ق.م. و 515 قانون آیین دادرسی مدنی ایران موردپذیرش قرارگرفته است. در فرض بطلان قرارداد به علت درک مبیع، نظر به بقای شروط راجع به مسئولیت دادهشده است؛ بنابراین به طریق اولی در رابطه با فسخ و انحلال جزئی یا کلی قرارداد نیز باید بقای شروط راجع به مسئولیت، پذیرفته شود.
با توجه به ماده 81 کنوانسیون، فسخ قرارداد نسبت به برخی از شروط قراردادی، تأثیری نداشته و تعهدات ناشی از آنها را از بین نمیبرد؛ ازجمله شروط حاکم بر حقوق و تکالیف طرفین پس از فسخ قرارداد مانند شرط عدم مسئولیت و یا شرط تحدید مسئولیت[44].
بند 2 ماده 5-3-7 اصول قراردادهای بازرگانی: «....2- خاتمه دادن به قرارداد، مانع از مطالبه خسارات به دلیل عدم اجرا نمیشود.3- خاتمه دادن به قرارداد، تأثیری بر مقررهای در قرارداد درباره... یا هر شرط دیگری که قرار است حتی پس از خاتمه یافتن قرارداد اجرا شود، ندارد».
در بند1 ماده 509- 9 اصول اروپا مقرر گردید: «هنگامیکه قرارداد مقرر دارد طرفی که تعهدش را اجرا نکرده باید به دلیل عدم اجرا مبلغ معینی را به زیاندیده بپردازد وی میتواند مبلغ مذکور را بدون توجه به خسارات واقعی متحمله وصول نماید.» همچنین ماده 109-8 اصول اروپا «شروط مستثنا یا محدودکننده طرق جبران: «طرق جبران برای عدم اجرا، میتواند مستثنا یا محدود شود مگر اینکه استناد به این استثنا یا محدودیت برخلاف حسن نیت و معامله منصفانه باشد.»
مهمترین مصادیق شروط مسئولیت مستقلاً معتبر به شرح زیر هستند:
1-3- شرط راجع به ضمان درک
درصورتیکه معامله به مال غیر صورت گیرد و مالک، آن را تنفیذ نکند، عقد غیر نافذ تبدیل به عقدی باطل میشود که آثار خاصی ازجمله استرداد ثمن و خسارات را در پی خواهد داشت. درواقع ضمان درک فروشنده مبتنی بر عقد باطل بوده و الزام او به استرداد ثمن با توجه به «ضمان مقبوض به عقد فاسد» است[45]. به عبارتی ضمان درک مبیع از آثار عقد فاسد بهحساب میآید و این نکته در کلام فقها نیز بهوضوح مشخص است.[46]
در فرضی که خریدار و فروشنده مایلند برای حالتی که بیع، باطل میشود، روابط خود را تنظیم کنند و از بار مسئولیت یکدیگر بکاهند یا بر آن بیفزایند، توافق آنان، تابع عقد قرار نمیگیرد و هرچند که بهصورت شرط در عقد باطل است، خود قراردادی است که با آثار ویژهاش باید بررسی شود[47]. حاصل سخن آنکه اعتبار مستقل شروط راجع به ضماندرک در حقوق ما مورد قبول است.[48] در فقه نیز شرط ضمان درک مستقلاً معتبر شناختهشده است[49].
در ماده 697 قانون مدنی ضمان عهده از مشتری یابایع نسبت به درک مبیع یاثمن در صورت مستحق للغیر درآمدن جایز شناختهشده است. ضمان عهده مذکور میتواند در ضمن عقد بیع یا خارج از آن باشد. با توجه به عموم و اطلاق ماده شرط ضمان عهده مندرج در بیع با فرض بطلان بیع نیز مستقلاً معتبر است.
صحت شرط ضماندرک در کنوانسیون از عبارت بند 1 ماده 81 «... سایر شرایط قرارداد که حاکم بر حقوق و تعهدات طرفین بعد از بطلان است...» که ازجمله شامل میزان خسارات است و همچنین در اصول اروپا از مواد 509-9 و 109-8 قابل استنباط است.[50]
2-3- شرط جزایی یا وجه التزام
وجه التزام مبلغی است که در قرارداد برای تخلف در اجرای قرارداد شرط میشود. تخلف از انجام تعهد به دو گونه قابلتصور است: یکی اینکه پس از وقوع تخلف، انجام تعهد، غیرممکن شود و دیگر اینکه باوجود تخلف مزبور، انجام تعهد بازهم ممکن باشد و انجام تعهد، صرفاً به تأخیر افتاده باشد. مسئولیت ناشی از نوع نخست تخلف از انجام تعهد، «مسئولیت عدم انجام تعهد» و گونه دوم «مسئولیت تأخیر در انجام تعهد» نامیده میشود[51]. وجه التزام در فرض اول با اجرای تعهد، قابلجمع نیست؛ زیرا خسارت و بدل اجرای تعهد است. ولی وجه التزام در فرض دوم درواقع، خسارت مقطوع تأخیر است و با اجرای تعهد قابلجمع است[52].
عقیده براین است که شرط وجه التزام علاوه بر اینکه نسبت به قرارداد اصلی، جنبه تبعی دارد، اثر الزامآور آن نیز منوط به اعتبار قرارداد اصلی میباشد؛ ضمن اینکه بطلان قرارداد اصلی، موجب بطلان شرط وجه التزام است[53]. این سخن مسلماً درجایی که قرارداد و شرط ضمن آن به هر دلیلی مانند عدمرعایت شرایط صحت باطل باشد، درست است؛ اما در فرضیکه وجه التزام برای عدم انجام تعهد در نظر گرفتهشده است، دیگر نمیتوان به این نظر اکتفا نمود. ناممکن شدن عمل مورد تعهد، یکی از اسباب سقوط تعهد است و در این فرض نیز چون انجام تعهد در خارج از زمان، موردنظر نبوده، مانند این است که برای همیشه غیرممکن گردیده باشد،[54] لذا تعهد ساقطشده ولی برای متعهدٌله، حق دریافت وجه التزام مقرر در قرارداد، همچنان باقی است[55]. همچنین هرچندکه در قوانین ما شرط انفساخ عقد پیشبینینشده است، ولیبه نظر میرسد که طرفین میتوانند شرط کنند که در صورت عدم تسلیم مبیع، عقد خودبهخود منفسخ شود و خریدار بتواند مبلغ وجه التزام را از فروشنده بگیرد[56]، یعنی عقد منفسخ شود اما شرط وجه التزام ضمن آن مستقلاً معتبر باشد.
آنچه در تشخیص اثر حقوقی وجه التزام اهمیت دارد، قصد مشترک طرفین است. بطورخلاصه باید گفت، بهعنوان یک قاعده کلی نمیتوان قائل به ازبینرفتن شرط وجه التزام در صورت انحلال و یا حتی بطلان قرارداد اصلی بود؛ در برخی موارد، پس از انحلال، فسخ و یا حتی بطلان قرارداد، شرط مزبور همچنان به حیات خود ادامه میدهد.
در اسناد بینالمللی موردمطالعه نیز این شرط پذیرفتهشده است. ماده 13-4-7 اصول بازرگانی مقرر میدارد: «پرداخت توافق شده برای عدم اجرای تعهد هنگامیکه در قرارداد مقررشده باشد که طرفی که تعهدش را اجرا نکرده است، باید به دلیل عدم اجرا، مبلغ مشخصی را بهطرف زیاندیده بپردازد طرف زیاندیده بدون توجه به صدمه واقعیاش، مستحق دریافت آن مبلغ مشخص خواهد بود.»
در ماده 509-9 اصول اروپا نیز تحت عنوان «پرداخت توافق شده برای عدم اجرا» وجه التزام، موردپذیرش قرارگرفته است.
3-3- شرط خسارت حق عدول
خسارت عدول، مبلغی است که طرف قرارداد در هنگام عقد بهطرف دیگر میپردازد تا علاوه بر اطمینان دادن به او از جدیت و تصمیم خویش در عقد، رضایت وی را نیز در فسخ احتمالی آتی قرارداد، جلب نماید. این هزینه، جزئی از قیمت قرارداد نبوده و در صورت ادامه قرارداد، حقی برای دریافتکننده آن ایجاد نمیکند[57]؛ اما اگر قرارداد، ادامه نیافت، این مبلغ تنها خسارت دریافتکننده است و حق مطالبه بیشتر ندارد. تعیین حق عدول در قرارداد، نوعی اکتساب اختیار فسخ قرارداد با پرداخت هزینه عدول بهعنوان خسارت ناشی از فسخ است. در قانون مدنی، مبنای این حق را میتوان در مواد 399 تا 401 یافت. در این مواد اگرچه ذکری از پرداخت مال بهعنوان عوض نشده ولی بدیهی است چون ایجاد این حق به توافق طرفین بستگی دارد، این رضایت را میتوان با پرداخت مبلغی پول کسب نمود[58].
واضح است که چنین شرطی نیز برای فرض انحلال عقد در نظر گرفتهشده است؛ زیرا اگر طرف قرارداد از حق خود مبنی بر عدول از قرارداد، استفاده نکرده و به قرارداد ادامه دهد، جایی برای صحبت از شرط مذکور باقی نمیماند؛ اما بلعکس در جایی که به اعمال حق خود بپردازد و به قرارداد خاتمه دهد، میبایستی به تعهد خود مبنی بر پرداخت هزینه شرط شده، عمل کند و این خود دلالت بر بقای شرط، علیرغم انحلال قرارداد خواهد داشت. حتی اگر در زمان انعقاد قرارداد، هزینه حق عدول پرداخت شود، هیچ حقی بر استرداد آن وجود ندارد؛ درحالیکه اگر اعتقاد به تبعیت شرط از قرارداد اصلی باشد با انحلال قرارداد، شرط نیز از بین رفته و هر پرداختی که صورت گرفته، بایستی به صاحب آن مسترد شود. این مسئله که دهنده هزینه تعهد شده، حق استرداد آن را ندارد بهروشنی حکایت از بقای شرط و اعتبار مستقل آن دارد.
4- شروط مربوط به نحوه استرداد عوضین
اثر فسخ، اقاله و یا شرط انفساخ در قرارداد، محدود به انحلال قرارداد نمیشود؛ آثار بهجامانده از آن را نیز تا جایی که به حقوق دیگران لطمه وارد نکند، بازمیگرداند. هدف از فسخ این است که وضع دو طرف بهجای پیشین بازگردد و اگر مبادلهای انجام پذیرفته است، برهم خورد.[59]
در حقوق ایران، تکلیف استرداد عوضین بهحکم قانون و ناشی از ممنوعیت نگهداری و تصرف مال غیراست؛ اما منافاتی با آن ندارد که طرفین در قرارداد راجع به چگونگی استرداد عوضین، بعد از بطلان (بهطور مثال در ضماندرک) و یا انحلال قرارداد (اعم از فسخ، اقاله و یا حتی قراردادن شرط انفساخ در قرارداد) با یکدیگر توافق کنند؛ بهعنوانمثال طرفین در قرارداد خود ذکر کنند هرگاه عقد بیعی به دلیلی فسخ شود، فسخ کننده موظف است کالا یا وجه را که بهموجب عقد از طرف دیگر دریافت داشته، همزمان بهطرف مقابل تحویل یا بهحساب او تودیع کند؛ یا اینکه شرط کنند ثمن معامله به نحو اقساط، مسترد گردد و یا شروطی از این قبیل. این شرایط با حاکمیت اراده طرفین، قوامیافته و در حقیقت متعاقدین از همان ابتدای انشاء عقد خواستهاند که این شرایط در صورت فسخ قرارداد یا بطلان آن، قدرت الزامآور خود را داشته باشند[60]. شروط و قیود مربوط به چگونگی استرداد عوضین، مصداق شروط مستقلاً معتبر میباشند.
در کنوانسیون بیع بینالمللی کالا بخش پنجم از ماده 81 به بعد به آثار بطلان اختصاصیافته است و در بند 1 ماده 81 مقرر گردید... «بطلان تأثیری در شرایط قرارداد در مورد حلوفصل اختلافات یا بر سایر شرایط قرارداد که حاکم بر حقوق و تکالیف طرفین پس از بطلان است نخواهد داشت». توافق راجع به نحوه استرداد عوضین از مصادیق این ماده است[61]. برمبنای بند 2 ماده 81، قائل شدن نوعی حق حبس در مرحله استرداد عوضین با قراردادی بودن این تکلیف، سازگاری بیشتری دارد.[62] در این رابطه در ماده 6-3-7 اصول قراردادهای تجاریبینالمللی، مقررشده است: «با خاتمه یافتن قرارداد، هر طرف میتواند خواهان استرداد هر آنچه در اختیار طرف دیگر، قرار داده است، بشود. به این شرط که طرف مزبور نیز بهطور همزمان هر چیزی را که دریافت کرده، مسترد کند» در این اصول نیز توافق راجع به نحوه استرداد عوضین از مصادیق شروط معتبر بعد از بطلان قرارداد است.[63]
در اصول اروپایی نیز در ماده 305-9 بند 2 خاتمه دادن قرارداد بر شروطی که پس از خاتمه قرارداد بایستی اعمال گردند مؤثر نیست. یکی از این موارد شروط راجع به روابط طرفها پس از بطلان قرارداد است[64].
4. شروط مربوط به صلاحیت دادگاه
هرچند بهمنظور حسنجریان امور تقسیم اقتدار قضایی بین مراجع مختلف، صلاحیت هریک نسبت به دیگری مشخص و گفتهشده است که مسائل مربوط به صلاحیت از امورحکمی است و معیار صلاحیت هر دادگاه برای رسیدگی، رعایت قواعد مربوط به صلاحیت بوده و معمولاً قانونگذار همواره یکی از موارد نقض رأی صادره را عدم صلاحیت مرجع رسیدگیکننده دانسته[65]؛ اما شروط مربوط به تعیین صلاحیت نسبی (محلی) دادگاه در حقوق داخلی معتبر است. در تجارت بینالمللی اعتبار شروط صلاحیت دادگاههای کشور خاص نیز موردپذیرش واقعشده است.
در کنوانسیون 1980 وین استقلال شرط حل اختلافات با عنوان عام بهکاررفته که شامل داوری و یا صلاحیت قضایی است[66]. در اصول بازرگانی از بند 3 ماده 5-3-7 صحت چنین شرطی از عبارت «حلوفصل دعاوی» (و نه اعتبار مستقل صرفاً شرط داوری) مستفاد میگردد.[67] در اصول اروپا نیز در بند 2 ماده 305- 9 شروط راجع به «حلوفصل اختلاف» آمده که اعم از داوری و قضایی است و استقلال شرط صلاحیت قضایی نیز از آن قابل استنباط است.
در قابلیتتجزیه شرط صلاحیت قضایی از قرارداد اصلی و عدم تأثیر بطلان قرارداد اصلی بر شرط صلاحیتدادگاه در حقوق ایراننصی یافت نمیشود؛ قانون داوری تجاری بینالمللی 1376 ایران، استقلال شرط داوری را پذیرفته است (بند 1 ماده 16). به نظر میرسد همان مبانی توجیه استقلال شرط داوری و فایده عملی استقلال شرط داوری در رابطه با استقلال شرط صلاحیت دادگاه نیز قابلطرح و مقبول باشد.
در این باب، دو دلیل عمده وجود دارد: یکی آنکه وقتی اعتبار و صحت قرارداد اصلی زیر سئوال باشد، شرط مزبور اهمیت پیدا میکند؛ زیرا با استقلال شرط، مرجع تعیینشده، میتواند به مسئله صحت قرارداد رسیدگی کند. در غیر این صورت، رسیدگی به ماهیت به علت تردید در موضوع صلاحیت به تأخیر خواهد افتاد. دیگر آنکه ازلحاظ علمی، مسئله صلاحیت، جدا از ماهت است و دلیل قاطعی وجود ندارد که صلاحیت و ماهت تابع قانون واحد و دارای سرنوشتی واحد باشند. این دلایل، هم در مورد شرط ارجاع به داوری و هم در باب شرط صلاحیت دادگاه، صادق است[68].
در تأیید این نظر در اسناد بینالمللی میتوان به مقررات کنوانسیون «معاهدات» 1969وین در باب بطلان عهدنامه استناد نمود. برابر این مقررات، بطلان عهدنامه، موجب بطلان شرط یا شروط مربوط به حل اختلاف نخواهد بود و از این لحاظ فرقی بین یک قرارداد بینالمللی و قراردادهای دیگر نیست.[69] لذا از وحدت ملاک مقررات راجع به ارجاع به داوری که مشابه شرط صلاحیت دادگاه است، میتوان استقلال شرط را استنباط کرد. پس همانند شرط صلاحیت محلی دادگاه در دعاوی داخلی، شرط اعطای صلاحیت به دادگاه کشور معین ازجمله شرط صلاحیت دادگاههای ایران، نسبت به قرارداد اصلی که شرط در آن ذکرشده است، استقلال دارد و ادعای بطلان قرارداد یا حتی اثبات آن، به اعتبار شرط لطمه نمیزند و دادگاه ملی که بهموجب شرط توسط طرفها تعیینشده است باید به دعوی رسیدگی کند؛ مگر آنکه بطلان شرط بهطور جداگانه به اثبات برسد.[70]
5- تعهد مستقل به فعل ثالث
تعهد به فعل ثالث در معنای موسع خود، عبارت است از تعهد یک شخص (متعهد) در برابر شخص دیگر (متعهدٌله) به اینکه ثالث، عملی را اعم از مثبت یا منفی انجام دهد[71]. تأسیس تعهد به فعل ثالث در قانون مدنی ایران، عنوان خاصی ندارد و ماده 234 تنها موردی است که قانون مدنی ایران بهطور عام به تعهد به فعل ثالث اشارهکرده است.بر طبق این ماده: «شرط فعل آن است که اقدام یا عدم اقدام به فعلی بر یکی از متعاملین یا بر شخص خارجی، شرط شود».
تعهد به فعل ثالث برابر قواعد عمومی قراردادها، یک التزام صحیح و معتبر است[72]. این قرارداد میتواند مستقل و یا بهصورت شرط ضمن عقد درآید. یکی از مصادیق بارز قراردادی تعهد به فعل ثالث در حقوق ما، عقد کفالت است[73].
بنا به اصل تبعیت شرط از عقد، وقتی قرارداد باطل باشد، شرط تعهد به فعل ثالث نیز باطل خواهد بود؛ اما ممکن است تعهد به فعل ثالث بهصورت شرط مستقل از قرارداد اصلی باشد. اگر احراز شود که مقصود مشترک طرفین از گنجاندن شرط این نبوده است که شرط، تابع درستی عقد باشد، سخن از تابعیت شرط از عقد، بیهوده است؛ شرط نافذاست حتی اگر عقد باطل باشد[74].
از بین مصادیق تعهد به فعل ثالث دو مورد را بهعنوان شرط مستقل از قرارداد میتوان نام برد:
1-5- تعهد به فعل ثالث ضمن عقد فضولی: فرضی که نمایندهای با تجاوز از حدود اختیارات خود، معاملهای برای منوب عنه واقع میکند و ضمن آن در برابر طرف قرارداد به تحصیل تنفیذ منوب عنه تعهد میکند.
2-5- ضمانعهده: مطابق ماده 697 ق.م«ضمان عهده از مشتری یا بایع نسبت به درکمبیع یا ثمن در صورت مستحقللغیر درآمدن آن جایزاست.» اگر شخصی در برابر خریدار از فروشنده ضمانت کند مبنی بر اینکه چنانچه مبیع از مال دیگری درآید و یا معامله، باطل باشد، او عهدهدار بازگرداندن ثمن به خریدار خواهد بود؛ این را ضمانعهده نامند. به همین ترتیب نیز شخصی میتواند در برابر بایع، ضامن عهده خریدار شود که اگر معامله فاسد باشد، او عهدهدار بازگرداندن مبیع به فروشنده خواهد بود[75]. ضامن درک مبیع یا ثمن، یکی از متبایعین است ولی ضامن عهده درک، ضامن در عقد ضمان است؛ او نه بایع است و نه مشتری[76]. پرواضح است که اثر این شرط در فرض بطلان بیع ایجاد میشود و پس از بطلان، با اینکه شرط در ضمن عقد باطل منعقدشده بود اما این شرط پس از بطلان عقد پایه نیز به حیات خود ادامه میدهد و مستقلاً معتبر است.
6- صلح دعوی ناشی از بطلان معامله
در انتهای ماده 765 قانون مدنی صلح دعوی ناشی از بطلان معامله صحیح اعلامشده است. نظر به عموم و اطلاق ماده، این ماهت یعنی صلح دعوی همانطور که میتواند بعد از بطلان قرارداد باشد میتواند قبل از عقد اصلی یا بهصورت شرط ضمن عقد اصلی باشد و ازآنجاییکه تفاوتی بین موارد مختلف مذکور وجود ندارد یعنی صلح دعوی بطلان بعد از تحقق دعوی صحیح است این شرط و عقد مستقل اگر با عقد باطل اصلی هم منعقد شود مستقلاً معتبر است؛ با بطلان عقد اصلی شرط صلح دعوی مندرج در آن یا عقد صلح دعوی تابع آن، مستقلاً معتبر و برطرفها حاکم است.
نتیجهگیری
اصل بر یکسان بودن حکم همه مفاد یک قرارداد و تبعیت شرط یا مفاد و تعهدات تبعی و فرعی از قراردادی میباشد که در ضمن آن گنجاندهشده یا برای آن منعقد و شرط شدهاند، حتی اگر در قالب قرارداد مستقل باشند؛ مثلاً وکالت بلاعزل بین متعاملین که متعاقب مبایعهنامه عادی یا قرارداد مشارکت در ساخت منعقد میشود هرچند بهظاهر عقدی مستقل است اما عقدی فرعی و تبعی محسوب شده، انحلال یا بطلان قرارداد اصلی بر آنها هم مؤثر است؛ اما با توجه به اصول حاکمیت اراده طرفهای قرارداد و تابعیت عقد از قصد و همچنین بر مبنای قوانین خاص یا عرف و عادت، برخی تعهدات تبعی و فرعی یا شروط ضمن عقد یا بخشی از مفاد قرارداد پس از انحلال یا زوال قرارداد پایه واصلی مستقلاً معتبر هستند که مهمترین آنها شروط راجع به روابط طرفها بعد از بطلان و انحلال قرارداد هستند. برخی مفاد و تعهدات قرارداد حتی اگر مذاکرات منتج به انعقاد قرارداد نشود نیز مستقلاً معتبر و برطرفها حاکم هستند. این مفاد فرعی و تبعی میتواند در مرحله بقا و اعتبار، با جمع ارکان بیانشده در این تحقیق، مصون از بطلان یا انحلال قرارداد اصلی باقیمانده و مستقلاً معتبر باشند. از میان این شروط و مفاد، برخی مثل شرط محرمانه داشتن اطلاعات، خود قراردادی مستقل هستند و حتی اگر قرارداد اصلی منعقد نشود این دسته از شروط برطرفها لازم الاتباع هستند. برخی دیگر شروطی هستند که برای اعتبار و حاکمیت بر روابط طرفها بعد از انحلال یا بطلان قرارداد و نحوه استرداد عوضین منعقد میشوند؛ این دسته از شروط درواقع قرارداد مستقلی هستند که معلق بر انحلال یا بطلان عقد اصلی میباشند. برخی دیگر مثل شروط حلوفصل اختلافات با بقا یا انحلال و بطلان قرارداد هم مستقلاً برطرفها حاکم هستند. در کنوانسیون بیع بینالمللی کالا و نیز در اصول قراردادهای بازرگانی بینالمللی و اصول قراردادهای اروپا، استقلال این شروط بهصراحت مقرر گردیده است. در حقوق ایران نیز هرچند احکام منطبق و هماهنگ با آنچه در اسناد بینالمللی آمده، قابل استنباط و استخراج است؛ اما جهت رفع هرگونه شبهه لازم است قانونگذار ایران هم قواعد متناسبی در این زمینه در قانون مدنی تصویب نماید.
منابع
فارسی و عربی
- اخلاقی، بهروز و امام، فرهاد، اصول قراردادهای تجاری بینالمللی،( تهران: شهر دانش،1385).
- اسکینی، ربیعا ، «مبانی نظری اصل استقلال موافقتنامه داوری از قرارداد اصلی در حقوق تطبیقی»، فصلنامه نامه مفید، شماره 43،( 1383).
- افتخار جهرمی، گودرز ، "تحولات نهاد داوری در قوانین موضوعه ایران و دستاورد آن در حوزه داوری بینالمللی، مجله تحقیقات حقوقی، شماره 27 و 28، (1378).
- انصاری، مرتضی، المکاسب، جلد 2، (بیروت: موسسه النعمان،1410 ه.ق).
- __________، المکاسب، جلد 6، (تهران: چاپ کنگره، 1415 ه.ق).
- ایزانلو، محسن، برمنهج عدل مقالات اهداشده به دکتر ناصر کاتوزیان، (تهران: دانشگاه تهران، 1388).
- بهبهانی، سید علی، الفواید العلیه، جلد 2، (قم: چاپخانه علمیه، 1405 ه.ق).
- تاجآبادی، حسین، شروط صحیح در فقه امامیه، (تهران: میزان، 1390).
- جعفری لنگرودی، محمدجعفر، تأثیر اراده در حقوق مدنی،( تهران: گنج دانش. 1387).
- _____________،__________، حقوق تعهدات، (تهران: گنج دانش. 1389).
- _____________،__________، مجموعه محشای قانون مدنی،( تهران: گنج دانش. 1379).
-_____________،__________، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، جلد 3، (تهران: گنج دانش، 1381).
- _____________،__________، فلسفه حقوق مدنی، جلد 1، (تهران: گنج دانش، 1390)
- جنیدی، لعیا، قانون حاکم در داوریهای تجاری بینالمللی، (تهران: دادگستر، 1376).
- حسینآبادی، امیر، بررسی وجه التزام مندرج در قرارداد، فصلنامه الهیات و حقوق، شماره 6، ( 1381).
- حلی، ابن سعید، الجامع للشرائع، (قم: مؤسسه سید الشهدا العلمیه،1405 ه.ق).
- حیاتی، علی عباس ، آثار فسخ در کنوانسیون بیع بینالمللی کالا و حقوق مدنی ایران و مصر و فرانسه، فصلنامه دین و ارتباطات، شماره 15،(1381).
- خمینی، روحالله، کتاب البیع، جلد 1، (قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379)
- ره پیک، حسن، حقوق مدنی پیشرفته، )تهران: انتشارات خرسندی، 1393)
- سلطان احمدی، جلال، تجزیهپذیری قرارداد، (تهران: جاودانه1391).
- شعاریان، ابراهیم و ترابی، ابراهیم، اصول حقوق قراردادهای اروپا و حقوق ایران،(تبریز: فروزش، 1389).
- شهیدی، مهدی، آثار قراردادها و تعهدات، (تهران: مجد، 1386).
- ___________، اصول قراردادها و تعهدات، (تهران: مجد، 1383).
- ___________، سقوط تعهدات،( تهران: مجد، 1390).
- ___________، شروط ضمن عقد، (تهران: مجد، 1391).
- شیروی، عبدالحسین، داوری تجاری بینالمللی، (تهران: سمت، 1391).
- شیخ طوسی، ابوجعفرمحمد، المبسوط فی فقه الامامیه،( تهران: مکتبهالمرتضویه، 1351 ه.ق).
- صفایی، سید حسین، عادل، مرتضی، کاظمی، محمود، میرزا نژاد جویباری، اکبر، حقوق بیع بینالمللی،( تهران: دانشگاه تهران،1390).
- ___________، حقوق مدنی و تطبیقی، (تهران: میزان، 1386).
- صفایی، سید حسین و سلطان احمدی، جلال ، تجزیهپذیری قرارداد در حقوق ایران، انگلیس و کنوانسیون بیع بینالمللی کالا (وین 1980)، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 101،( 1389).
- طباطبائی حکیم، سید محسن، نهج الفقاهه، جلد 1، (نجف: المطبعه العلمیه. 1371 ه.ق).
- طباطبایی یزدی، سیدمحمد کاظم، حاشیه بر مکاسب، جلد 2، (مؤسسه اسماعیلیان،1378 ه.ق).
- عادل، مرتضی ، توافق بر خسارت در قراردادها، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 53،( 1380).
- فرحزادی، علیاکبر ، رابطه شرط ضمن عقد و قرارداد، فصلنامه دیدگاههای حقوق، شماره 38 و 39، (1385).
- قاسمزاده، سید مرتضی و قربانی جویباری، محمد، اثر بطلان عقد بر شرط مستقل (توجیه و تحلیل رویه قضایی)، فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال ششم، شماره بیست و دوم، بهار 1397.
- قائممقام، محمدحسین ، صلاحیت در رسیدگی به امور مدنی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 68،( 1384).
- قمی، میرزا ابوالقاسم، جامعالشتّات، جلد 1، (تهران: دانشکده حقوق و علوم سیاسی، 1379).
- کاتوزیان، ناصر، اعمال حقوقی قرارداد، ایقاع، (تهران: شرکت سهامی انتشار، 1392).
- _____________، ، الزامهای خارج از قرارداد: ضمان قهری، (تهران: دانشگاه تهران،1386).
- _____________، عقود معین، جلد 1، (تهران: شرکت سهامی انتشار، 1378).
- _____________، قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی،( تهران: میزان، 1389).
- _____________، قواعد عمومی قراردادها، جلد 2، (تهران: به نشر، 1366).
- _____________، قواعد عمومی قراردادها، جلد 3، (تهران: شرکت سهامی انتشار، 1391).
- _____________، قواعد عمومی قراردادها، جلد 5، (تهران: شرکت سهامی انتشار، 1380).
- _____________، معاملات معوض-عقود تملیکی، (تهران: شرکت سهامی انتشار، 1384).
- کرکی، علی بن الحسین (محقق ثانی)، جامع المقاصد فی شرح القواعد، جلد 4، (بیروت: موسسه احیاء التراث، 1411 ه.ق).
- کنعانی، محمد طاهر، تعهد به فعل ثالث، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 39، شماره 3،( 1388).
- محقق داماد، سید مصطفی، نظریه عمومی شروط و التزامات در حقوق اسلامی، (تهران: مرکز نشر علوم اسلامی، 1390).
- _____________ ، ضمانت در تعهدات، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 24،( 1360).
- میرزا نژاد جویباری، اکبر، فسخ جزئی یا تجزیه قرارداد در کنوانسیون بیع بینالمللی کالا و حقوق ایران، مجله دفتر خدمات حقوقی بینالمللی جمهوری اسلامی ایران، شماره 29،( 1382).
- مقدس اردبیلی، احمد، مجمع الفایده و البرهان، جلد 8،( قم: موسسه نشر اسلامی، 1411 ه.ق).
- مکی عاملی ابوعبداله، محمد بن جمالالدین (معروف به شهید اول)، اللمعه الدمشقیه فی فقه الامامیه، (بیروت: دارالتراث، 1410 ه.ق).
- موسوی خویی، ابوالقاسم، مصباح الفقاهه فی المعاملات، جلد 5، (بیروت: دارالهادی، 1412).
- نائینی، محمدحسین، منیه الطالب فی شرح المکاسب، جلد 2،( قم: موسسه نشر اسلامی، 1412 ه.ق).
- نجفی، شیخ محمدحسن، جواهر الکلام، جلد 8، (بیروت: دارالمورخ العربی، 1412).
- نراقی، ملااحمد، عوائدالایام، (قم: مرکز النشرالتابع لمکتب الاعلام الاسلامی، 1375).
- نورییوشانلوئی،جعفر و شاهین، ابوالفضل،نوآوریهای حقوققراردادهایجدیدفرانسه وتطبیقآنبانظامحقوقیایران، فصلنامهپژوهشحقوقخصوصی،سالششم،شماره24، (1379).
English Sources
- Bush, D (2006), The Principles of European Contract Law (part III) and Dutch Law, The Hague: Kluwer Law International.
- Honnold, John. O. 1991, Uniform Law for International Sales under the 1980 United Nations Convention, Kluewer Law & Taxation.
- Lando Ole &Beale Hugh (2000), The Principles of European Contract Law (part III), The Hague: Kluwer Law International. Lewison, Kim (1997), The Interpretation of contracts, London: Sweet&Maxwell.
- Schelechtriem, p. 1998, Commentary on the UN Convention on the International Sales of Goods, second edition, Oxford University Press.
- Treitel, Guenter, 1999, The Law of Contract, 10th edition, London, Sweet &Maxwell.
- Tweeddales, Andrew & Keren, 1996, Arbitration of Commercial Disputes, first published, Oxford University Press.
[1]. استادیار حقوق خصوصی دانشگاه پیام نورjsahmadi@gmail.com
[2]. کارشناس ارشد حقوق خصوصی maryamvalayi@yahoo.com
[4].کاتوزیان، ناصر، قواعد عمومی قراردادها، جلد 3، تهران: شرکت سهامی انتشار.1391 ص 111.
[6]. همان، ص 23.
[7]. حلی، ابن سعید، الجامع للشرائع، قم: مؤسسۀ سیدالشهدا العلمیه،1405 ه.ق، ص 272 و شیخ طوسی، ابوجعفرمحمد، المبسوط فی فقه الامامیه، تهران: مکتبةالمرتضویه،1351 ه.ق، ص 149.
[8]. خمینی، روحالله، کتاب البیع، جلد 1، قم: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379، ص 131.
[9]. تاجآبادی، حسین، شروط صحیح در فقه امامیه، تهران، نشر میزان،1390، ص 55.
[10]. انصاری، مرتضی، المکاسب، جلد 6، تهران: چاپ کنگره 1415 ه.ق، ص 92-93.
[11]. مکیعاملیابوعبداللّه، محمدبنجمالالدین (معروفبهشهیداول)، اللمعة الدمشقیه فی فقه الامامیه، بیروت: دارالتراث، 1410 ه.ق، ص 120.
[12]. نراقی، ملااحمد، عوائدالایام، قم: مرکزالنشرالتابعلمکتبالاعلامالاسلامی،1375، ص 129.
[13]. محقق داماد، سید مصطفی، نظریۀ عمومی شروط و التزامات در حقوق اسلامی، تهران: مرکز نشر علوم اسلامی، 1390 ص 344.
[14]. فرحزادی، علیاکبر، رابطۀ شرط ضمن عقد و قرارداد «، فصلنامۀ دیدگاههای حقوق، شماره 38 و 39. سال 1385، ص 21.
[15]. قاسمزاده، سید مرتضی و قربانی جویباری، محمد، اثر بطلان عقد بر شرط مستقل (توجیه و تحلیل رویه قضایی)، فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی، سال ششم، شماره بیست و دوم، بهار 1397، ص 116.
[16]. جعفری لنگرودی، محمدجعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، جلد 3، تهران: گنج دانش، 1381 شماره 3043.
[17]. قاسمزاده، سید مرتضی و قربانی جویباری، محمد، پیشین، ص 125.
[18]. همان، ص 126-استاد دکتر محمدجعفر جعفری لنگرودی در «فلسفۀ حقوق مدنی» به این موضوع تحت عنوان شرط صحیح در عقد فاسد پرداختهاند (جعفری لنگرودی، جعفر، پیشین، ص 276). دکتر کاتوزیان نیز میفرمایند: «اگر در عقد جایز بیاید که در صورت فسخ عقد، مفاد شرط باید اجرا شود و یا از قرائن بتوان وجود چنین التزامی را بهطور ضمنی استنباط کرد، آیا وفای بهشرط، خارج از مفاد عقد، لازم است؟ » ایشان سپس در پاسخ آوردهاند: «احراز این خواست مشترک نشانمیدهد که شرط درواقع تعهدی مستقل یا ابتدایی است که علاقه و ارتباط لازم را با عقد ندارد. پس اعتبار آن تابع بحث شروط ابتدایی است. درنتیجه با مبنایی که در الزام ناشی از آن برگزیدیم و مفاد مادۀ 10 (ق.م) و اصل آزادی قراردادها، تردید در بقا و لزوم شرط در حدود مضمون خود روا نیست» (کاتوزیان، ناصر، پیشین، ص 130)
[19]. صفایی، سید حسین و سلطان احمدی، جلال، تجزیهپذیری قرارداد در حقوق ایران، انگلیس و کنوانسیون بیع بینالمللی کالا (وین 1980)، مجلۀ دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی، شمارۀ،1389،101 ص 150.
[20]. جعفری لنگرودی، محمدجعفر، پیشین، ص 79.
[21]. مقدس اردبیلی، احمد، (1411 ه.ق)، مجمع الفایده و البرهان، جلد 8، قم: موسسه نشر اسلامی، ص 162.
[22]. نجفی، شیخ محمدحسن، (1412)، جواهر الکلام، جلد 8، بیروت: دارالمورخ العربی، ص 158 وموسوی خویی، ابوالقاسم، (1412)، مصباح الفقاهه فی المعاملات، جلد 5، بیروت: دارالهادی، ص 7.
[23]. صفایی، سید حسین و سلطان احمدی، جلال، پیشین، ص 151.
[24]. سلطان احمدی، جلال، تجزیهپذیری قرارداد، تهران: جاودانه، 1391، ص 24.
[25]. ایزانلو، محسن، برمنهج عدل (مقالات اهداشده به دکتر ناصر کاتوزیان)، تهران: دانشگاه تهران، 1388، ص 309.
[26]. محقق داماد، سید مصطفی، پیشین، ص 365.
[27]. شهیدی، مهدی، اصول قراردادها و تعهدات، تهران: مجد،1383، ص 43.
[28]. رهپیک، حسن، حقوق مدنی پیشرفته، تهران، انتشارات خرسندی،1393، ص 40.
[29]. قاسمزاده، سید مرتضی و قربانی جویباری، محمد، پیشین، ص 123.
[30]. رهپیک، حسن، پیشین، ص 45.
[32]. نورییوشانلوئی،جعفر و شاهین، ابوالفضل،نوآوریهای حقوققراردادهایجدیدفرانسه وتطبیقآنبانظامحقوقیایران، فصلنامهپژوهشحقوقخصوصی،سالششم،شمارهبیستوچهارم،پاییز 1379، ص 210.
[33]. اخلاقی، بهروز و امام، فرهاد، اصول قراردادهای تجاری بینالمللی، تهران: شهر دانش،1385، ص 8.
[34]. شعاریان، ابراهیم و ترابی، ابراهیم، اصول حقوق قراردادهای اروپا و حقوق ایران، تبریز: فروزش،1389، ص 165.
1. بر اساس مادۀ 246 (ق.م): «درصورتیکه معامله بهواسطۀ اقاله یا فسخ برهم بخورد، شرطی که در ضمن آن شده است، باطل میشود و کسی که ملزم به انجام شرط بوده است، اگر عمل بهشرط کرده باشد، میتواند عوض آن را از مشروطٌله بگیرد».
[36]. سلطان احمدی، جلال، پیشین، ص 112.
[37]. جنیدی، لعیا، قانون حاکم در داوریهای تجاری بینالمللی، تهران: دادگستر،1376، ص 155.
[38]. اسکینی، ربیعا، مبانی نظری اصل استقلال موافقتنامۀ داوری از قرارداد اصلی در حقوق تطبیقی، فصلنامۀ نامه مفید، شماره 1383،3، ص 7.
[39]. سلطان احمدی، جلال، پیشین، ص 216.
[40]. افتخار جهرمی، گودرز، تحولات نهاد داوری در قوانین موضوعه ایران و دستاورد آن در حوزۀ داوری بینالمللی، مجله تحقیقات حقوقی، شمارۀ 27 و 28،1378، ص 37.
[41]. سلطان احمدی، جلال، پیشین، ص 198.
[42].Tweeddales, Andrew & Keren, 1996, Arbitration of Commercial Disputes, first published, Oxford University Press,p.125.
[43]. Honnold, John. O, Uniform Law for International Sales under the 1980 United Nations Convention, Kluewer Law & Taxation,1991,p.439 & Schelechtriem, p., Commentary on the UN Convention on the International Sales of Goods, second edition, Oxford University Press,1998,p.446.
[44]. صفایی، سید حسین و همکاران، پیشین، ص 162.
[45]. قمی، میرزا ابوالقاسم، پیشین، ص 473.
[46]. خمینی، روحالله، پیشین، ص 371.
[47]. کاتوزیان، ناصر، پیشین، ص 229.
[48]. جنیدی، لعیا، پیشین، ص 175.
[49]. طباطبایی یزدی، سید محمد، پیشین، ص 173.
[50]. Honnold, Ibid,p. 444.
[51]. شهیدی، مهدی، آثار قراردادها و تعهدات، تهران: مجد، 1386، ص 57.
[52]. جعفری لنگرودی، محمدجعفر، حقوق تعهدات، تهران: گنج دانش، 1389، ص 312 و کاتوزیان، ناصر، پیشین، ص 734.
[53]. محقق داماد، سید مصطفی، پیشین، ص 480.
[54].شهیدی، مهدی، پیشین، ص 222.
[55].کاتوزیان، ناصر، پیشین، ص 186.
[56]. همان، ص 187.
[57].عادل، مرتضی، توافق بر خسارت در قراردادها، مجلۀ دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی، شمارۀ 53. 1380، ص 101.
[58]. همان، ص 101.
[59]. کاتوزیان، ناصر، پیشین، ص 81.
[60]. حیاتی، علی عباس، آثار فسخ در کنوانسیون بیع بینالمللی کالا و حقوق مدنی ایران، مصر و فرانسه، فصلنامۀ دین و ارتباطات، شمارۀ 15. 1381، ص 80.
[61].Honnold, Ibid,p. 444.
[62]. صفایی، سید حسین و همکاران، پیشین، ص 165.
[63]. Honnold, Ibid,p. 444.
[64]. ando&Beale,Ibid,p. 234.
[65]. قائممقام فراهانی، محمدحسین، صلاحیت در رسیدگی به امور مدنی، مجلۀ دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی، شمارۀ 68.1384، ص 159.
2. در آثار دو شارح بزرگ کنوانسیون اثری از تسری بهشرط صلاحیت قضایی مشاهده نمیشود؛ حتی شلختریم در تشریح ماده بعد از حلوفصل اختلاف در پرانتز داوری را قید نموده است. هانولد نیز تنها استقلال شرط داوری را مورد شرح قرار داده است. (Honnold, Ibid:p. 439- Schelechtriem, 1998: p.446)
[67]. اخلاقی، بهروز و امام، فرهاد، پیشین، ص 283.
[68]. صفایی، سید حسین، حقوق مدنی و تطبیقی، تهران، میزان، 1386، ص 385.
[69].همان، ص 385.
[70]. همان، ص 386.
[71]. ایزانلو، محسن، پیشین، ص 298.
[72]. کنعانی، محمد طاهر، تعهد به فعل ثالث، مجلۀ دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی، دورۀ 39، شمارۀ 3، 1388، ص 309.
[73]. ایزانلو، محسن، پیشین، ص 308.
[74]. همان، ص 309.
[75]. محقق داماد، سید مصطفی، پیشین، ص 108.
[76]. جعفری لنگرودی، محمدجعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، جلد 3، تهران: گنج دانش، 1381، ش 2410.