پژمان محمدی
چکیده
در قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1356 احکام ویژه و متفاوت نسبت به قواعد اجارههای مشمول قانون مدنی فراوان است. یکی از احکامی که نهتنها اجاره مشمول این قانون را از اجارههای مشمول قانون مدنی متمایز میکند بلکه فراتر از آن، احکام اجاره مشمول قانون 56 را از قواعد قراردادها در قانون مدنی فاصله میدهد، مؤثر دانستن صدور حکم فسخ اجاره ...
بیشتر
در قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1356 احکام ویژه و متفاوت نسبت به قواعد اجارههای مشمول قانون مدنی فراوان است. یکی از احکامی که نهتنها اجاره مشمول این قانون را از اجارههای مشمول قانون مدنی متمایز میکند بلکه فراتر از آن، احکام اجاره مشمول قانون 56 را از قواعد قراردادها در قانون مدنی فاصله میدهد، مؤثر دانستن صدور حکم فسخ اجاره توسط دادگاه در پیدایش آثار آن است. ناکافی دانستن اراده طرفین بهویژه موجر در انحلال عقد اجاره مشمول این قانون، موجب این پرسش میشود که صدور حکم فسخ و تخلیه یا تخلیه مستأجر بهتنهایی چه آثاری در عقد اجاره میان موجر و مستأجر بر جای میگذارد. همچنین، با پیشبینی احتمال بیاثر شدن این حکم قطعی در ماده 28 قانون که در پی کامل نشدن اسباب قطع رابطه استیجاری رخ میدهد جستجوی پاسخ پرسش مذکور در این وضعیت نیز دارای اهمیت خواهد شد. درمجموع، اگرچه صدور حکم تخلیه مستأجر در بسیاری از موارد یکی و شاید مهمترین سبب انحلال اجاره مشمول قانون پیشگفته باشد ولی موجب قطع رابطه استیجاری نمیشود. لذا بیاثر شدن این حکم نمیتواند موجد قرارداد اجاره محسوب گردد.
پژمان محمدی؛ امیر مرادپورشاد؛ حجت مبین
چکیده
قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 از چند جهت بر قلمرو خسارات معنوی و عدم نفع تاثیر گزار بوده است. از یکسو، دامنه مسئولیت مدنی اشخاص در قبال خسارات معنوی وارد به زیاندیده گسترشیافته است، توضیح اینکه بهموجب ماده 14 قانون مذکور، لطمه به هر دو قسم سرمایه معنوی و صدمات روحی، موجب مسئولیت مدنی فاعل زیان میگردد. از سوی دیگر، قلمرو ...
بیشتر
قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 از چند جهت بر قلمرو خسارات معنوی و عدم نفع تاثیر گزار بوده است. از یکسو، دامنه مسئولیت مدنی اشخاص در قبال خسارات معنوی وارد به زیاندیده گسترشیافته است، توضیح اینکه بهموجب ماده 14 قانون مذکور، لطمه به هر دو قسم سرمایه معنوی و صدمات روحی، موجب مسئولیت مدنی فاعل زیان میگردد. از سوی دیگر، قلمرو قابلیت جبران خسارات معنوی و عدم نفع و به تعبیری، قلمرو مسئولیت مدنی اشخاص بهشدت کاهشیافته است. بدین توضیح در مواردی که دیه پرداخت و یا تعزیر منصوص شرعی به اجرا گزارده میشود، این دو قسم خسارت، قابلیت جبران ندارند. قانونگذار در خسارات عدم نفع، پا را از این هم فراتر گذاشته و خسارات مذکور را صرفاً در صورتی قابل جبران دانسته که بر این دسته از خسارات، اتلاف صدق کند. نهایتاً قلمرو و طرق جبران خسارت معنوی گسترشیافته و بهموجب تبصره 1 ماده 14 قانون آیین دادرسی کیفری خسارات معنوی هم از طریق مالی و هم از طریق غیرمالی قابل جبران است.